مطالبى در مورد «قرب إلى الله»

مطالبى در مورد «قرب إلى الله»
چنان كه قبلاً اشاره شد، بالاترين امور تقرّب الى الله است، انسان مؤمن اگر گناهى داشت به شفاعت نياز پيدا مى كند تا به خدا برگردد، امّا در پيشرفت به سوى خدا و نزديك شدن به حق تبارك و تعالى به دستگيرى اولياى عظام او نيازمند است، زيرا انسان هر چند گناهكار نباشد امّا ناقص است و چه نسبتى است بين او و ربّ الأرباب؟
تقرّب انسان به خداى سبحان غرض اقصاى خداوند متعال از بعث رسل و انزال كتب و همه شرائع الاهى است.
پرواضح است كه تمام تكاليف الاهى و احكام شرعى; واجبات، محرّمات، مستحبات همه براى رسيدن به كمال تشريع شده است. نفع اين كارها به بنده برمى گردد، وگرنه خداوند متعال به عبادات بندگان نيازى ندارد; چرا كه همه تكاليف تابع مصالح و مفاسد هستند و بر اين ها غرضى مترتب است.
غرض همه اين ها تقرّب به خداى سبحان است. از اين روست كه عبادات را بايد به قصد قربت انجام داد تا انسان به خداوند متعال نزديك شود; چرا كه عبادات مقرِّب الى الله هستند. مقرِّب شدن يعنى وسيله اى براى نزديك شدن به خدايى كه ذاتى مستجمع جميع كمالات است.
آرى، خداوند متعال به قاعده لطف عباداتى را مقرر و تشريع كرده تا بنده به خداوند متعال و مركز كمالات نزديك بشود.
ائمه اطهار عليهم السلام نيز همين طور هستند. خداوند متعال پيامبر اكرم و ائمّه عليهم السلام را به مقتضاى قاعده لطف نصب كرده براى اين كه پيامبر و امام وسيله اى براى قرب به خداوند متعال شود. در شرح اين موضوع بيان چند مطلب ضرورى است:
مطلب يكم. خداوند متعال به بندگان خود نزديك و قريب است. قرآن كريم مى فرمايد:
(وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ);1
و هنگامى كه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، (بگو:) من نزديكم.
در آيه ديگرى مى خوانيم:
(إِنَّهُ سَميعٌ قَريبٌ);2
او شنواى نزديك است.
بنابراين، از طرف خداوند متعال به بندگانش نه فقط قرب وجود دارد; بلكه فراتر است، آن جا كه مى فرمايد:
(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ);3
و ما به او از رگ قلبش نزديك تر هستيم.
اين قضيه دو طرف لازم دارد يك طرف خداوند متعال و طرف دوم بنده است. خدايى كه به ما اين قدر نزديك است، از ما مى خواهد ما نيز به او نزديك گرديم، نه اين كه گريزان باشيم و از او اعراض كنيم; بلكه به طرف او گام برداريم و به سوى او حركت كنيم.
در آيه از قرآن مى خوانيم:
(فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبّي قَريبٌ مُجيبٌ);4
از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد، به راستى پروردگارم (به بندگان خود) نزديك و اجابت كننده است.
اگر خلاف كرديد استغفار كنيد بعد از استغفار به او رو كنيد و به طرف او برگرديد.
عطف به «فاء» سپس عطف «توبه» بر «استغفار» با «ثمّ» نكته دارد. از آيه استفاده مى شود كه اگر گناهى از ما سر زد زود استغفار كنيم و وقتى استغفار كرديم دوباره به او برگرديم; يعنى گناه بين ما و او فاصله مى اندازد، ما را از او دور مى كند. پس كوشش كنيد به طرف او برگرديد. وقتى برگشتيد خداوند نزديك است و شما را مى پذيرد.
مطلب دوم. وقتى از ما خواسته كه به طرف او حركت نمايييم و به او تقرّب پيدا كنيم، كسانى را براى ما نصب كرده و اشيايى را براى ما قرار داده كه اين ها مى توانند كمك كنند و براى ما مقرِّب باشند. پيامبر اكرم، انبيا و ائمه اطهار عليهم السلام مقرَّب هستند. اگر نبى و يا امام مقرَّب نباشد نمى تواند مقرِّب باشد. خداوند متعال درباره حضرت موسى عليه السلام مى فرمايد:
(وَنادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ اْلأَيْمَنِ وَقَرَّبْناهُ نَجِيًّا);5
ما او را از طرف راست كوه طور فرا خوانديم; و نجوا كنان او را مقرّب ساختيم.
در آيه ديگرى درباره حضرت عيسى عليه السلام مى فرمايد:
(إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَة مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهًا فِي الدُّنْيا وَاْلآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ);6
(به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را به كلمه اى از طرف خود بشارت مى دهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است; در حالى كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود; و از مقرّبان است.
آرى، پيش از تولّد حضرت عيسى عليه السلام به مادرش بشارت مى دهند كه نوزادت مقرّب و وجيه در دنيا و جهان آخرت است.
خداوند متعال در آيه مباركه ديگرى مى فرمايد:
(وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ);7
و پيشگامان، پيشگامند، آن ها مقربانند.
شيعه و سنّى در ذيل اين آيه نقل كرده اند كه منظور از «السابقون» افراد ذيل هستند:
يوشع بن نون سبق إلى موسى، ومؤمن آل يس سبق إلى عيسى، وعلي بن أبي طالب عليهما السلام سبق إلى محمد رسول الله صلى الله عليه وآله.8
بنابراين، اينان مقرَّب هستند كه خداوند متعال به اين ها قرب داده است، وقتى كسانى مقرَّب شدند مى توانند مقرِّب نيز باشند.
مطلب سوم. براى رسيدن و نزديك شدن بنده به خداوند متعال ناگزير وسيله اى لازم است; چرا كه در قرآن كريم مى فرمايد:
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ);9
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقوا پيشه كنيد! و وسيله اى براى تقرّب به او بجوييد!
راغب اصفهانى در معناى وسيله مى گويد:
الوسيلة: التوصّل إلى الشيء برغبة، وهي أخصّ من الوصيلة; لتضمّنها لمعنى الرغبة، قال تعالى: (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ) وحقيقة الوسيلة إلى الله تعالى مراعاة سبيله بالعلم والعبادة وتحري مكارم الشريعة وهي كالقربة. والواسل: الراغب إلى الله تعالى.10
از آيه فوق معلوم مى شود مقام قرب از مقام تقوا شروع مى شود; چرا كه خطاب به متقين است، يعنى نخست ايمان و تقوا و آن گاه قدم برداشتن به طرف قرب.
جوهرى واژه «وسيله» را در كتاب صحاح اللغه راحت تر معنا كرده است. او مى گويد:
الوسيلة ما يتقرّب به إلى الغير.11
نتيجه مى گيريم كه ما مأمور هستيم براى خودمان مقرِّب به سوى خداى سبحان بگيريم. و البته بايد مقرّبى و وسيله اى براى وصول الى الله در اختيار وجود داشته باشد كه در جاى خود حكمت ضرورت آن بيان شده است.
براى نزديك شدن به خداوند متعال چند وسيله را مى توان نام برد:
1 . قرآن مجيد.
2 . رسول الله و اهل بيت عليهم السلام.
3 . نماز.
در روايتى وشّاء مى گويد:
از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
أقرب ما يكون العبد من الله عزوجل وهو ساجد وذلك قوله عزوجل: (وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ)12;13
حالتى كه در آن بنده از همه اوقات به خدا نزديك تر است، حالت سجده است و اين است فرمايش خدا كه مى فرمايد: «و سجده كن و نزديك شو».
بلكه به حسب ظاهر اين روايت مى شود گفت مطلق سجده نيز وسيله اى است، نه فقط سجده داخل نماز.

1 . سوره بقره (2): آيه 186.
2 . سوره سبأ (34): آيه 50.
3 . سوره ق (50): آيه 16.
4 . سوره هود (11): آيه 61.
5 . سوره مريم (19): آيه 52.
6 . سوره آل عمران (3): آيه 45.
7 . سوره واقعه (56): آيه 10 و 11.
8 . الطرائف: 20، حديث 11، كشف اليقين: 394، تفسير ابن ابى حاتم: 10 / 3330، حديث 18773، تفسير سمعانى: 5 / 343، تفسير ابن كثير: 4 / 304، تفسير الدر المنثور: 6 / 154.
9 . سوره مائده (5): آيه 35.
10 . المفردات في غريب القرآن: 523 ـ 524.
11 . صحاح اللغه: 5 / 1841.
12 . سوره علق (96): آيه 19.
13 . الكافى: 3 / 265، حديث 3، بحار الأنوار: 82 / 162، ذيل حديث 3.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *