وقوع رجعت در زمان پيامبر اكرم

وقوع رجعت در زمان پيامبر اكرم
فصل ديگر در بحث رجعت اين است كه كسانى در همين اُمت به واسطه رسول خدا صلى الله عليه وآله به دنيا برگشته اند و زنده شده اند. اين معنا در روايات فريقين ـ به خصوص در كتاب هايى كه در احوالات پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نوشته شده ـ آمده است.
براى مثال حافظ قاضى عياض مالكى متوفاى 544 از بزرگان علماى عامه در كتاب الشفاء بتعريف حقوق المصطفى بابى در معجزات رسول خدا صلى الله عليه وآله دارد و در آن جا مواردى از احياى مردگان به توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ذكر شده است.1
هم چنين ابونعيم اصفهانى در كتاب دلائل النبوة و جلال الدين سيوطى در الخصائص الكبرى اشخاصى را ذكر مى كنند كه به توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله زنده شده اند.
جالب تر از همه اين كه محب الدين طبرى شافعى مكى، ابوحفص ابن شاهين، خطيب بغدادى، ابوالحسن دارقطنى، ابن عساكر دمشقى، ابوالقاسم سهيلى، جلال الدين سيوطى، قرطبى، قسطلانى و ديگران از عائشه آورده اند كه گفت:
هنگامى كه در حجّة الوداع وارد مكه شديم همراه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به حجون2 رفتيم. حضرت در آن جا از مركب خويش پياده شدند، بسيار غمگين و متأثر بودند و گريه مى كردند. ما نيز به گريه او گريستيم.
حضرت به من فرمود: همين جا باش!
آن گاه رفتند، مدتى گذشت و برگشتند و خوشحال بودند، فرمودند:
ذهبت لقبر اُمي فسألت ربّي أن يحييها فأ حياها، فآمنت بي وردّها الله;
كنار قبر مادرم رفتم و از خداوند متعال درخواست كردم كه او را احيا كند خدا او را زنده كرد، او به رسالت من ايمان آورد و دوباره از دار دنيا رفت.
حافظ قسطلانى مى نويسد:
وقد جزم بعض العلماء بأنّ أبويه ناجيان وليسا في النار، تمسكاً بهذا الحديث وغيره.
حافظ قرطبى مى گويد:
ليس إ حياؤهما وإيمانهما به ممتنعاً عقلاً ولا شرعاً.
فقد ورد في الكتاب العزيز إ حياء قتيل بني إسرائيل وإ خباره بقاتله، وكان عيسى يحيي الموتى، وكذلك نبينا صلى الله عليه وآله أ حيا الله تعالى على يديه جماعة من الموتى. وإذا ثبت هذا، فما يمتنع من إيمانهما بعد إ حيائهما زيادة في كرامته وفضيلته.3
خلاصه اين كه دليل عقلى و شرعى بر امتناع نداريم.
و بعضى ديگر از علما نيز بر امكان و يا وقوع اين قضيّه تأكيد دارند، مقصود اين بزرگان ردّ مناقشه در سند آن مى باشد.4

1 . الشفاء بتعريف حقوق المصطفى: 1 / 318.
2 . حجون: نام قبرستان بزرگ مكّه مكرّمه.
3 . كشف الخفاء: 61 ـ 62 به نقل از قرطبى و هم چنين سبل الهدى والرشاد: 2 / 123.
4 . ر.ك: الموضوعات: 1 / 284.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *