امانت حفظ شده / وَالاَْمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ

امانت حفظ شده
وَالاَْمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ؛
شما امانت حفظ شده هستيد.
خداوند متعال، ائمه عليهم السلام را به صورت امانت در اختيار ما قرار داده است، امّا امانتى بسيار سنگين كه فرمود:
(إِنّا عَرَضْنَا اْلأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ وَالْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَأَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا اْلإِنْسانُ…)؛1
ما امانت را بر آسمان ها، زمين و كوه ها عرضه داشتيم، آن ها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند؛ اما انسان آن را بر دوش كشيد.
در روايتى در ذيل اين آيه حضرت فرمودند:
هي ولاية أمير المؤمنين؛2
منظور از امانت، ولايت امير مؤمنان على عليه السلام است.
خداوند متعال خود آن را حفظ كرده است. مگر قرآن كريم در ميان اين امّت امانت نيست؟ خداوند متعال در آيه ديگرى مى فرمايد:
(وَإِنّا لَهُ لَحافِظُونَ)؛3
و همانا ما آن (قرآن را) صيانت و محافظت مى كنيم.
خداوند متعال، ائمه عليهم السلام را در بين مردم قرار داد، آنان با مردم نشست و برخاست داشتند. مردم به راحتى مى توانستند به خدمت آن بزرگواران برسند. در اثر كوتاهى مردم بود كه امام كاظم عليه السلام سال ها در زندان به سر بردند، مقصّر مردم بودند.
اگر حضرت ولى عصر عجّل الله تعالى فرجه الشريف در دسترس مردم نيستند ـ تا به خدمتشان برسند؛ هم چنانى كه اصحاب ائمه در زمانشان خدمت آن بزرگواران مى رسيدند ـ مردم مقصّر هستند. امام عليه السلام در بين مردم است، ولى خداوند متعال، ائمه عليهم السلام را حفظ كرده است. حفظ ائمه فقط به سالم بودن جانشان نيست؛ بلكه حفظ آنان به حفظ شخصيت آن بزرگواران است.
شخصيت هر كسى به مبانى اعتقادى، اعمال و اخلاق اوست و انسان در اين سه بُعد نشان داده شده و شناخته مى شود. اگر اين سه بُعد در كسى جمع شد آن جا كمال شخصيّت اوست. مرتبه بالاى اين ابعاد در ائمه اطهار عليهم السلام وجود دارد. آيا تا كنون كسى توانسته به شخصيت ائمه ما خدشه اى وارد كند؛ چه در مبانى اعتقاديشان، چه در افعال و تروكشان و چه در صفات و ملكاتشان؟
دشمنان اهل بيت نيز به اين جهات در ائمه عليهم السلام اقرار مى كنند و كسانى كه پيرو اهل بيت نيستند نسبت به آنان خضوع مى نمايند.
پس شخصيّت ائمه عليهم السلام محفوظ است، گرچه شخصشان محفوظ نبوده و به شهادت رسيده اند. بنابراين، آن بزرگواران در اختيار ما هستند، اما خداوند متعال حافظ آن هاست.
البته پيروان پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام موظّف هستند كه در حفظ آن بزرگان كوشا باشند، خداوند متعال مى فرمايد:
(إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اْلأَماناتِ إِلى أَهْلِها)؛4
به راستى خدا به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش بدهيد!
حفظ حضرات ائمه عليهم السلام در اين زمان به اين است كه:
1 . از «ولايت» محافظت بشود، ولايت ائمه عليهم السلام نزد ما امانت و گرانمايه ترين وديعه است، كه گذشتگان براى حفظش از جان و مال گذشتند تا محفوظ ماند و در اختيار ما قرار گرفت.
2 . محافظت بر شئونات ائمه و شخصيّت آن حضرات، در افعال، اقوال، صفات و مبانى اعتقادى به گونه اى باشد كه موجب خدشه بر آنان نشود. از اين رو در روايتى امام صادق عليه السلام فرمودند:
كونوا لنا زيناً ولا تكونوا علينا شيناً؛5
براى ما زينت و مايه افتخار ما باشيد، نه اين كه باعث سرافكندگى ما نزد دشمنان ما باشيد.
در روايت ديگرى زيد شحّام گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
يازيد! خالقوا الناس بأخلاقهم، صلّوا في مساجدهم، وعودوا مرضاهم، واشهدوا جنائزهم، وإن استطعتم أن تكونوا الأئمّة والمؤذنين فافعلوا، فإنّكم إذا فعلتم ذلك قالوا: هؤلاء الجعفرية، رحم الله جعفراً، ما كان أحسن ما يؤدّب أصحابه، وإذا تركتم ذلك قالوا: هؤلاء الجعفرية، فعل الله بجعفر، ما كان أسوأ ما يؤدّب أصحابه؛6
اى زيد! با مردم (اهل سنّت) با آداب آنان معاشرت كنيد، در مساجد آنان نماز بخوانيد، از بيمارانشان عيادت كنيد، بر جنازه هايشان حاضر شويد. اگر توانستيد كه پيش نماز آنان باشيد و اذان گوى ايشان شويد، پس اين كار را انجام دهيد؛ زيرا وقتى شما چنين رفتار كنيد آنان مى گويند: اينان از شيعيان جعفرى مذهب اند، رحمت خداوند بر جعفر بن محمّد باد كه چه نيكو اصحاب خود را تربيت مى كند و چون اين رفتارهاى شايسته را ترك گوييد با خود مى گويند: اينان شيعيان جعفرى اند، خداوند او را جزا دهد كه اصحاب خود را چه بد پرورش داده است.
آرى، خداوند متعال تضمين كرده كه ائمه عليهم السلام را از نظر شخصيت حفظ كند؛ هم چنانى كه قرآن محفوظ است و هيچ كسى نتوانسته نسبت به قرآن مجيد ايراد منطقى قابل بحث بگيرد.
نخستين كسى كه در تاريخ اسلام شخصيت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را قبل از ائمه عليهم السلام هدف قرار داد و خواست شخصيت آن بزرگواران را از بين ببرد، معاويه بود. او دستور داد اميرالمؤمنين عليه السلام را لعن كنند و نسبت هاى دروغ به ائمه عليهم السلام در زمان امويان توسط معاويه باب شد.
امّا بزرگان امويان تصريح كرده اند كه هر چه ما به اينان بد گفتيم اين ها بيشتر عزيز و بزرگ شدند. از اين رو معاويه تصميم گرفت آن بزرگواران را به شهادت برساند، و اين بود كه حضرت امير عليه السلام را با همكارى خوارج به شهادت رساندند. همين طور براى به شهادت رساندن امام حسن مجتبى و سيّدالشهداء عليهما السلام هر كدام جداگانه طرحى ريخت و هر دو فرقه خوارج و امويان با هم همكارى كردند.
خلاصه، خداوند متعال شخصيت ائمه اطهار عليهم السلام را چنان حفظ كرده كه احدى نمى تواند تا روز قيامت كم ترين خدشه اى وارد كند.
البتّه حضرت امير، امام حسن مجتبى و سيّدالشهداء عليهم السلام امويان را مفتضح و رسوا كردند كه عمل هر سه بزرگوار مكمّل هم ديگر بود و نه تنها در كيان بنى اميه؛ بلكه در كيان قبل از بنى اميه كه آنان را سركار آورده بودند، تزلزل شد.
از اين رو دشمنان اهل بيت عليهم السلام هم اكنون نيز با عزادارى سيّدالشهداء مبارزه مى كنند و مى گويند: اقامه عزا بر سيّدالشهداء عليه السلام موجب لعن بنى اميه و معاويه مى گردد و اگر باب لعن معاويه باز شد، لعن، به مافوق وى نيز سرايت مى كند.
پس حفظ عزادارى امام حسين عليه السلام جزء وظايف ماست.

1 . سوره احزاب (33): آيه 72.
2 . الكافى: 1 / 413، حديث 2.
3 . سوره حجر (15): آيه 9.
4 . سوره نساء (4): آيه 58.
5 . الأمالى، شيخ صدوق: 484، حديث 657، بحار الأنوار: 65 / 151، حديث 6.
6 . من لا يحضره الفقيه: 1 / 383، حديث 1128، وسائل الشيعه: 8 / 430، حديث 1.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *