1 . امام حسن مجتبى; مانعى بزرگ بر سر راه جانشينى يزيد

1 . امام حسن مجتبى; مانعى بزرگ بر سر راه جانشينى يزيد
علماى اهل سنّت مى نويسند: معاويه در همان زمان حيات امام حسن مجتبى عليه السلام، به فكر جانشينى يزيد افتاد.1
وجود امام حسن مجتبى عليه السلام از دو جهت براى عملى شدن طرح معاويه، مانعى بزرگ بود:
جهت يكم: شخصيت و موقعيت اجتماعى آن حضرت و برادرشان سيّدالشهداء عليه السلام در مدينه كه از جايگاه ويژه اى برخوردار بودند;
جهت دوم: قرارداد ميان امام مجتبى عليه السلام و معاويه كه با توجه به بندهاى آن، معاويه نبايد پس از خود كسى را به جانشينى بگمارد و بعد از او حكومت به امام مجتبى عليه السلام و اگر آن حضرت در دار دنيا نبودند، به امام حسين عليه السلام برسد.
معاويه اين مطلب را پذيرفته بود. اين حقيقتى است كه عالمان بزرگ اهل سنّت در كتاب هاى خود نوشته اند و انديشمندان ما نيز به اين بند از قرارداد تصريح كرده اند.
ابن حجر عسقلانى با سندى محكم و قوى اين مطلب را روايت مى كند و مى گويد: امام حسن عليه السلام فرمود:
همانا كه من با معاويه شرط كردم كه خلافت پس از او به من برگردد.
آن حضرت در حضور معاويه فرمودند كه من از معاويه قول گرفته ام و قرار گذاشته ايم كه خلافت بعد از او به من برگردد.
ابن حجر عسقلانى با سند خود در جاى ديگر روايت مى كند:
لمّا قتل عليٌ، سار الحسن بن علي في أهل العراق ومعاوية في أهل الشام;
امام مجتبى عليه السلام به همراه لشكرى از كوفه به قصد جنگ با معاويه حركت كردند. معاويه نيز به همراهى اهل شام به ميدان جنگ رهسپار شد.
پس از رويارويى دو لشكر و آن وقايع … ، كار به صلح كشيد و صلح نامه اى در آن ميان به امضاى دو طرف رسيد كه يكى از مفادش اين بود:
على أن يجعل العهد للحسن من بعده;2
بعد از معاويه كسى جز حسن خليفه نباشد.
در مقابل، يزيد هيچ گاه به مرتبه، موقعيّت و شخصيت والاى اجتماعى امام حسن عليه السلام نمى رسيد; آن هم يزيدى كه به گوشه اى از ويژگى هايش اشاره كرديم. از طرفى و بنا بر عهدنامه ميان معاويه و آن حضرت، طرح جانشينى يزيد عملى نبود.
حافظ ابن عبدالبر قُرطبى مى گويد:
لا خلاف بين العلماء أنّ الحسن إنّما سلَّم الخلافة لمعاوية حياته لا غير، ثمّ تكون له من بعده، وعلى ذلك إنعقد بينهما ما انعقد في ذلك;3
علما اتفاق دارند بر اين كه امام حسن مجتبى عليه السلام حكومت را فقط به معاويه واگذار كرده و اين كه پس از او دوباره به خودش برگردد و طبق اين مفاد، پيمان و قرارداد در بينشان منعقد شد.
دقّت كنيد! قرار بر اين بوده كه معاويه كسى را براى پس از خودش منصوب نكند و حكومت به امام مجتبى عليه السلام برگردد. با توجّه به اين مطالب، معاويه چه چاره اى داشته تا بتواند فرزندش يزيد را جانشين خود كند؟ هيچ راهى مگر اين كه امام مجتبى عليه السلام را از پيش رو بردارد و آن حضرت را شهيد كند.
أحنف بن قيس، از برجسته ترين شخصيت هاى زمان معاويه است. وى در چنين وضعيتى به معاويه مى گويد:
إنّ أهل الحجاز وأهل العراق لا يرضون بهذا ولا يبايعون ليزيد ما كان الحسن حيّاً;4
تا زمانى كه حسن بن على زنده است، مردم حجاز و عراق به جانشينى يزيد رضايت نخواهند داد و تن به بيعت با او نمى دهند.
نه فقط اهل عراق، بلكه اهل شام را نيز با وجود حسن بن على عليهما السلام نمى توانست به بيعت با يزيد راضى كند; چرا كه آنان يزيد را مى شناختند.
معاويه هيچ راهى در مقابل خود نمى ديد مگر اين كه آن حضرت را با زهر جعده مسموم كند. زمخشرى مى گويد:
جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث إمرأة الحسن مائة ألف حتّى سمته;5
معاويه صد هزار درهم براى جعده همسر حسن بن على قرار داد براى اين كه او را مسموم كند.
مسعودى نيز در اين باره مى نويسد:
إنّ امرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي سقته السمّ وقد كان معاوية دسَّ إليها إنّك إن احتلت في قتل الحسن وجَّهْت إليك بمائة ألف درهم وزوّجتك من يزيد;6
همسر امام مجتبى عليه السلام جعده، دختر اشعث بن قيس بود. جعده آن حضرت را مسموم نمود و اين كار با نيرنگ معاويه صورت گرفت. او به جعده وعده داد كه اگر اين كار را انجام دهد صد هزار درهم به علاوه همسرى با يزيد، مزد و اجرت اين عمل خواهد بود.
آن گاه كه جعده اين كار را عملى ساخت و امام مجتبى عليه السلام را مسموم كرد، معاويه صد هزار درهم براى او فرستاد; ولى درباره همسرى با يزيد به او گفت: مى ترسم كارى كه با حسن كردى، با فرزندم يزيد انجام دهى.
داستان شهادت امام مجتبى عليه السلام با سمّى كه معاويه آماده كرده بود، از قضايايى است كه علماى اهل سنّت به صورت متواتر نقل كرده اند. هر چند تعصّب و عناد باعث مى شود كه ابن خلدون بگويد:
هرگز معاويه اين جنايت را به واسطه همسر امام حسن عليه السلام; يعنى جعده بنت اشعث انجام نداده است. معاويه چنين نمى كند و اين حرف ها از داستان هايى است كه شيعيان ساخته اند!7
آرى، جاى هيچ شك و شبهه اى نيست كه قاتل امام مجتبى عليه السلام خود معاويه بوده است و تاريخ نگاران اهل سنّت مى افزايند: وقتى خبر شهادت آن حضرت به معاويه رسيد:
أظهر فرحاً وسروراً، حتّى سجد وسجد من كان معه;8
معاويه چنان از اين خبر شاد شد و خوش حالى كرد كه به سجده افتاد و اطرافيان او نيز به سجده افتادند!
پس با اين طرح و نقشه معاويه، نخستين و بزرگ ترين مانع در اجراى طرح جانشينى يزيد از ميان برداشته شد.

1 . الإمامة والسياسه: 1 / 191 ـ 194.
2 . فتح البارى: 13 / 55. هم چنين ر.ك: سير أعلام النبلاء: 3 / 264; تاريخ مدينة دمشق: 13 / 261; الاستيعاب: 1 / 386; تهذيب التهذيب: 2 / 259; البداية والنهايه: 8 / 41; الاصابة فى معرفة الصحابه: 2 / 12; تاريخ الخلفاء: 194 و منابع ديگر.
3 . الاستيعاب: 1 / 387.
4 . الإمامة والسياسه: 1 / 191.
5 . ربيع الابرار: 4 / 208 ـ 209.
6 . مروج الذهب: 1 / 713 و 714.
7 . تاريخ ابن خلدون: 2 / 187.
8 . الإمامة والسياسه: 1 / 196 ـ 197; ربيع الابرار: 4 / 186 ـ 187 و 209.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *