مردى از مكّه
درباره اين راوىِ گمنام مكّى، در سند روايت احمد بن حنبل در كتاب فضايل اين گونه آمده است: «ابى حنظله از مردى از اهل مكّه نقل مى كند».
در روايتى كه حاكم نقل كرده، چنين آمده است: «از ابى حنظله از مردى از اهل مكّه».
در اين جا لازم است اين سند از چند جهت بررسى شود:
1 ـ در سند اين روايت اضطراب مشاهده مى شود.
در يك جا ابو حنظله حديث را از مردى مكّى و او از على عليه السلام روايت مى كند، و در جاى ديگر ابو حنظله خودش همان مرد مكّى است كه به طور مستقيم از على عليه السلام روايت مى كند(!!).
افزون بر اين، هر دو روايت از احمد بن حنبل با يك سند نقل شده است كه او يكى را در كتاب الفضايل آورده و دومى را حاكم در المستدرك آورده است.
2 ـ ابوحنظله كيست؟ و اين مرد مكّى چه كسى است؟
حاكم اين روايت را نقل كرده، بدون آن كه بعد از نقل آن چيزى بگويد.
ولى ذهبى پس از نقل آن مى گويد: من مى گويم كه اين حديث، مرسل است.
اين بدان معناست كه ابو حنظله به طور مستقيم از على عليه السلام روايت نكرده، بلكه از مردى از اهل مكّه ـ كه معلوم نيست چه كسى است ـ روايت كرده است.
3 ـ تنها طريق اين روايت از ابو حنظله چنين است: «يزيد بن هارون از اسماعيل بن ابى خالد از ابو حنظله».
در اين طريق يزيد بن هارون در اول سلسله سند قرار دارد و در مورد او آن قدر طعن و جرح شده كه براى رد كردن رواياتش كافى است.
يحيى بن مَعين درباره يزيد مى گويد: او در روايت از اصحاب حديث، تدليس مى كرد; چرا كه آن ها را از يكديگر تمييز نمى داد و پروايى نداشت كه از چه كسى روايت مى كند(1).
اين وضعيت حديثى است كه حاكم آن را بر صحيح مسلم و بُخارى استدراك كرده است(!!).
(1) تهذيب التهذيب: 11 / 321.