نهم ذی الحجه و صدور حدیث سدّالأبواب

در برگ‌های تاریخ، ایامی به چشم می‌خورند که به خاطر واقعه‌ای می‌درخشند و جان و دل عده‌ای را به فراخور عقاید و مناسبت‌هایشان خوشنود می‌کنند. از آن روزها، نهم ماه ذی الحجه است. روزی که به نام عرفه و دیدار محبوب از نزدیک‌تر رقم خورده است. آن سان که حاجیان به بیابانی می‌روند و با خود صحرای محشر را بازسازی می‌کنند و جوری دیگر و از نزدیک‌تر عبادت معبود را می‌چشند. آری، چه گوارا طعمی از چشیدن نیاز واقعی به دوست بدون هیچ آلایشی و چه نیرو افزا ارتباطی که ثمره‌اش تا مدت‌ها لبریزی از دیده ی جسم و روح است. امام سجاد(علیه السلام) در روز عرفه خطاب به سائلی که از مردم تقاضای کمک مى‎کرد، فرمود: واى بر تو! آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مى‎کنى؟ حال آنکه در این روز امید مى‎رود که بچه‎هاى در رحم هم از فضل خدا بی‌نصیب نمانند و سعید شوند. باشد که مورد لطف پروردگار قرار بگیریم.
دیگر مناسبتی که در این روز اتفاق افتاده، صدور حدیث معروف به سدّالأبواب است که از جمله فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام بشمار می‌رود و شیعیان به واسطه این حدیث به خود می‌بالند که امیری این چنین دارند.
این حدیث در منابع روایی شیعه و سنی قطعی الصدور و مشهور است و به اعتراف علما برتری آقا امیرمؤمنان علیه السلام را ثابت می‌کند. ولی دست حسودان از زلالی این ماجرا به درد آمده و درمان را در تشویش اذهان و گل آلود کردن آب دیدند و به وسیله کتمان و تحریف، مسکنی را به عنوان داروی امراض خویش قرار دادند. ولی با ادعای قرآن کریم که می‌فرماید: يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ، نور حق همیشه و همه جا می‌درخشد و موجب هدایت و راهنمایی می‌شود، هر چند کافران بدشان بیاید.
در بین علمای اهل سنت از جمله کسانی که به این قضیه تصریح کرده‌اند ترمذى، احمد بن حنبل، حاکم نيشابورى و نسائى هستند که داستان بستن درهای مسجد را بدون تحریف نقل کرده‌اند.
داستان از این قرار است که همسایه‌های مسجد تازه تأسیس پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم، دری از خانه‌هایشان را به طرف مسجد باز گذاشتند تا برای نماز و اموری که در مسجد برپا می‌شد از همان در به مسجد بیایند؛ بعد از مدتی رسول خدا امر کرد که تمام درهایی که به مسجد باز شده بودند، بسته شوند جز در خانه ی امیرالمؤمنین علیه السلام.
این سخن رسول خدا در منابع اهل سنت با عبارت «سدّوا الأبواب إلاّ باب علي؛ تمام درها ـ جز در خانه على ـ را ببنديد» در منابع مهم اهل سنت نقل شده است.
این حدیث دلالت بر شأن و منزلت الهی امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، و حدیثی مشهور و متواتر است؛ ولی برخی از معاندین این حدیث را آماج تیر کینه ی خود قرار داده‌اند.
آیت الله سید علی حسینی میلانی در کتاب نگاهی به حدیث سدّ الأبواب، موارد نقل این حدیث را در کتابهای اهل سنت نشان داده و وارونه کنندگان حدیث را شناسانده است.
ایشان با تنظیم کتاب در چهار بخش، ابتدا به نقل متن حدیث سدّ الأبواب از منابع معتبر اهل سنت پرداخته است و در بخش دوم، به روایت جعلی «حدیث الخوخة» (دریچه) می‌پردازد که وارونه حديث سدّ الأبواب است. جعل کنندگان در این حدیث، با جعل لفظ الخوخه «دریچه» به جای باب «در» و جایگزینی نام ابوبکر به جای نام امیرالمؤمنین به وارونه کردن حدیث سدّ الأبواب پرداختند. نویسنده در این بخش ابتدا به نقل کنندگان حدیث وارونه «دریچه» اشاره کرده و آن را به روایت بُخارى، و مسلم نقل کرده است. نویسنده با اشاره به روایت بُخارى و مسلم به تحريف حديث وارونه توسّط بُخارى که در جای دیگر کتابش به تغییر الفاظ حدیث دست زده پرداخته و آنگاه به بررسى سند حديث «دريچه» در صحيح بخارى و صحيح مسلم آغازیده است. در این قسمت حديث دريچه به روايت ابن عبّاس را بررسی کرده و شرح حال عِكْرَمه آزاد شده ابن عبّاس را بیان کرده است. حديث وارونه به روايت ابوسعيد خُدرى و بازگویی شرح حال برخی از راویان این حدیث وارونه از جمله مالک، ابن ابى اويس، و فليح بن سليمان از دیگر مطالب این بخش است.
در بخش سوم، به استدلال عالمان اهل سنّت به حديث وارونه پرداخته و تشويش و پريشانى در بيان استدلال آنان را نشان داده است.
نویسنده محترم در بخش چهارم، با بررسى نظريه صحيح در حديث «سدّ الأبواب» دیدگاه‌های مختلف علمای اهل سنت را در چهار گروه نشان داده است:
1ـ برخى از آن‌ها اصل حديث «سدّوا الأبواب إلاّ باب علي؛ همه درها جز درِ خانه على را ببنديد» را ذکر نکردند، و آن را نه نفى نمودند و نه اثبات. مثل نَوَوى در شرح صحيح مسلم، کرمانى در شرح بُخارى و ابن سيدالناس در سيره ی خود.
2ـ برخى اين حديث را آورده‌اند؛ ولى سخنانشان درباره ی آن ناهمگون است. از اين گروه مى توان عينى را نام برد که به نظر مى رسد در يک جا اين حديث را رد کرده، يا حديث «دريچه» را بر آن ترجيح داده است؛ و در جاى ديگر ـ بر اساس گفته طَحاوى و ديگران ـ خواسته است دو حديث را جمع کند.
3ـ برخى به ساختگى بودن اين حديث حکم کرده‌اند؛ مثل ابن جوزى و پيروان او.
4ـ بعضى به صحّت و ثبوت اين حديث اعتراف کرده و جعلى و ضعيف بودن آن را رد کرده‌اند و در اين راستا کوشيده‌اند که دو حديث را جمع کنند. مثل طَحاوى، ابن حجر عسقلانى و پيروان آنها.
و در ادامه به سردرگمی برخی از علمای اهل سنت در بیان حدیث سدّ الأبواب اشاره کرده است چرا که از یک طرف این حدیث با اسناد صحیح روایت شده است و از طرف دیگر حدیث دریچه، حدیثی جعلی است. از این رو برخی کوشیدند به جمع این دو روایت بپردازند.
در ادامه نویسنده به بیان دیدگاه ابن روزبهان، ابن کثیر، ابن حجر عسقلانى، ابن عراق، مبارکفورى، و حلبى پرداخته و توجیه آنها را در قبال این روایت‌ها نقل و بررسی کرده، و خاستگاه آنها را ـ که به زمان زمامداری معاویه می‌رسد ـ روشن کرده است.
در پایان امیدواریم دانش‌پژوهان در سرتاسر عالم با تحقیقات صحیح به حقایق اسلامی و شیعی دست یابند و به راه امیرمؤمنان (علیه السلام) هدایت شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *