«اهل بيت» چه كسانى هستند؟

«اهل بيت» چه كسانى هستند؟
در بررسى كاربرد اهل بيت در اصطلاح قرآن و سنّت، روشن مى شود كه اهل بيت معناى خاصى پيدا كرده و معرّف افراد مشخصى است.
هر چند «آيه تطهير» در سياق آيات مربوط به زنان رسول خداست، ولى ربطى به زنان رسول خدا ندارد و مراد از اهل بيت افراد ديگرى هستند.
«اهل» در لغت عرب به خانواده و همسر مرد گفته مى شود و به همين معنى در قرآن مجيد بكار رفته است: (وَسارَ بِأَهْلِهِ);1 موسى با زن و بچه خود حركت كرد.
«أزواج» عنوان ديگرى است كه فقط به همسران شخص گفته مى شود. با توجه به برخى متون حديث كسا، عنوان «ازواج» جدا و غير از عنوان «اهل بيت» دانسته شده است. بر اساس پاره اى از احاديث، وقتى بانوى بزرگوار امّ سلمه كه از پيامبر پرسيد: الست من اهل البيت؟ و با اين پرسش از پيامبر درخواست كرد تا داخل كساء شود و مصداق آيه تطهير گردد، پيامبر فرمودند:
إنك إلى خير، أنت من أزواج النبي صلّى الله عليه وآله;2
تو در مسير خير و عاقبت به خير هستى ]ولى از «اهل بيت» نيستى[ و از همسران رسول خدا مى باشى.
بنابراين از نظر رسول خدا صلى الله عليه وآله دو عنوان «ازواج» و «اهل بيت» با هم متفاوت و از يكديگر جدا هستند و جدايى و تفصيل نيز قاطع شركت است. پس مراد از «أهل بيتِ» رسول الله صلى الله عليه وآله غير از «ازواج» ايشان مى باشد. با بررسى استعمالات اين عنوان در كتاب، سنّت، كلمات صحابه، تابعين، علما و شعراى مختلف در طول تاريخ، روشن مى شود كه عنوان «اهل البيت» فقط براى خمسه طيّبه و ذريّه ايشان «عَلَم» شده است.
مسلم در صحيح خود به روايتِ دو تن از مشايخ خود چنين نقل مى كند:
قالت عائشة: خرج النبي صلى الله عليه وآله غداة وعليه مرط مرحّل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علي فأدخله، ثم جاء الحسين فدخل معه ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء عليّ فأدخله ثم قال: (إِنَّما يُريدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا);3
عايشه گفت: صبحگاهان رسول خدا در حالى كه رواندازى پشمى و سياه رنگ بر خود قرار داده بود، حركت كرد چيزى نگذشت كه حسن بن على آمد حضرت او را داخل آن رو انداز نمود، و سپس حسين آمد و او نيز داخل شد، و سپس فاطمه آمد و او را نيز داخل كرد، سپس على آمد و او را داخل كرد، آن گاه فرمود: (إِنَّما يُريدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا).
اين روايت به سندهاى گوناگون در منابع اهل سنّت از صحاح و غير صحاح روايت شده است و سند حديثى را كه احمد نقل مى كند مورد تأييد و تصحيح رجال شناسان است.4
احمد بن حنبل به سند خود از ام سلمه درباره شأن نزول را آيه تطهير چنين نقل مى كند:
«فاطمه ]زهرا سلام الله عليها[ براى پدرش غذايى تهيه كرده بود و اين غذا را براى پيامبر صلى الله عليه وآله آورد آن گاه پيامبر به وى فرمود: همسر و دو پسر خود را نيز دعوت كن; حسين، حسن و على ]عليهم السلام[ آمدند و در كنار يكديگر به خوردن غذا مشغول شدند و بر زيراندازى كه جاى خواب رسول خدا بود حلقه زدند. عبائى كه بافته شده سرزمين خيبر بود در كنار ايشان قرار داشت.
در آن هنگام كه من در اتاق خود مشغول خواندن نماز بودم، آيه (أَنَّما يُريدُ الله)نازل شد. امّ سلمه در ادامه مى گويد:
فأخذ فضل الكساء فغشّاهم به ثمّ أخرج يده فألوى بها إلى السماء، ثم قال: اللهمّ هؤلاء أهل بيتي وخاصّتي فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً;
رسول خدا كنار عبا را گرفته و به روى خود و اين عده انداختند. آن گاه دستشان را از زير عبا بيرون آورده و با اشاره به آسمان، چنين دعا كردند: خدايا اين افراد اهل بيت و مخصوصان من هستند; پس از آن ها پليدى را دور دار و پاكى ويژه اى را به ايشان إعطا بفرما.
در اين هنگام سرم را داخل اتاق كردم و از رسول خدا پرسيدم: آيا من جزء شما هستم و مشمول اين آيه مى شوم؟
پيامبر فرمود: شما عاقبت خوبى داريد، عاقبت شما ]ختم به[ خير است».5
احمد بن حنبل علاوه بر اين سند، با سه سند ديگر اين قضيه را در مسند آورده است.6
نزديك به همين معنا را ترمذى به نقل از ام سلمه روايت مى كند كه عرضه داشت:
وأنا معهم يا نبي الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت على خير;7
آيا من نيز با آنان هستم؟ پيامبر فرمود: تو داراى جايگاه و مكانت خود هستى و عاقبت خوبى دارى.
حاكم نيشابورى در مستدرك به سندش از اُمّ سلمه چنين روايت مى كند:
پيامبر پس از نزول آيه تطهير، به دنبال على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام فرستادند و آنان را جمع كرده و فرمودند:
أللهمّ هؤلاء أهل بيتي;
خدايا، اينان اهل بيت من هستند.
در آن هنگام ام سلمه مى گويد:
يا رسول الله، ما أنا من أهل البيت؟
اى رسول خدا، آيا من ]در عنوان[ اهل بيت داخل هستم؟
پيامبر فرمود:
إنّك أهلى خير، وهؤلاء أهل بيتي;8
شما از خوبانِ اهل من هستى، و اينان نيز اهل بيت من هستند.
از اين حديث نيز معلوم مى شود عنوان «اهل بيت» با عنوان «اهل پيامبر» تفاوت دارد.
حاكم پس از نقل اين روايت در تأييد آن مى گويد:
هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه;9
اين حديث بنا بر مبانى بخارى ]در كتاب خود[ صحيح است.
عالمان اهل سنّت هم چون احمد بن حنبل، مسلم، ترمذى،10 ابن حبان و ذهبى11به صحت اين حديث تصريح دارند.12
و جالب اين جاست كه حتى ناصبىِ متعصبى هم چون ابن تيميّه نيز به صحت اين حديث اعتراف مى كند و مى نويسد:
وأمّا حديث الكساء فهو صحيح.13
در روايت ديگرى ترمذى از انس بن مالك نقل مى كند:
«رسول خدا از آن تاريخ كه آيه تطهير نازل شد، به مدت شش ماه درِ خانه صديقه طاهره فاطمه سلام الله عليها را به هنگام نماز مى زد و مى فرمود:
الصلاة يا أهل البيت، إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهّركم تطهيرا;14
]اى[ اهل بيت، ]هنگام[ نماز فرا رسيده است و ]شماييد آن اهل بيت[ كه همواره خدا اراده كرده است كه هر گونه پليدى را از شما دور كند.

1 . سوره قصص: آيه 29.
2 . تفسير الطبري: 22 / 11 / ش 21734; تفسير ابن كثير: 3 / 493; شواهد التنزيل: 2 / 82 / ش 702; مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام وما نزل من القرآن في علي عليه السّلام: 301 / ش 478; جامع الأصول: 9 / 155; تاريخ مدينة دمشق: 13 / 207 با اندكى اختلاف الفاظ.
3 . صحيح مسلم: 7 / 130.
4 . برخى از عالمان بزرگ سنّى معتقدند كه احمد بن حنبل به صحت تمامى احاديث كتاب مسندش ملتزم شده است; ر.ك: نيل الأوطار: 1 / 12; كنز العمّال: 1 / 10; كشف الخفاء: 1 / 10; خصائص مسند أحمد (مدينى): 16 ـ 17; فتح الملك العلى: 126.
5 . مسند أحمد: 6 / 292; تفسير الثعلبي: 8 / 42; شواهد التنزيل: 2 / 128; تفسير ابن كثير: 3 / 492; تاريخ مدينة دمشق: 13 / 205; فضائل الصحابة (أحمد بن حنبل): 2 / 587; منهاج السنّة : 7 / 49 ـ 50; المعجم الكبير: 3 / 54 / ش 2666. گفتنى است كه اُمّ سلمه بزرگ بانويى است كه قدر و منزلت وى حتى در ميان شيعيان ناشناخته مانده است. به خاطر فراوانى تقوا، فضيلت و علاقه وافر ايشان به اهل بيت، احترام بر آن بانو بر همه ما واجب است.
6 . مسند أحمد: 1 / 330 ـ 331، 4 / 107 و 6 / 323.
7 . سنن الترمذي: 5 / 31 / ش 3258 و 328 / ش 3875.
8 . المستدرك على الصحيحين: 2 / 416. اين روايت نيز داراى سندهاى گوناگون است.
9 . همان.
10 . ترمذى پيرامون اين حديث مى نويسد: «هذا حديث حسن صحيح، وهو أحسن شيء روي في هذا الباب»; سنن الترمذي: 5 / 361 / ح 3963. همچنين ر.ك: سير أعلام النبلاء: 10 / 347.
11 . تلخيص المستدرك: 2 / 451; سير أعلام النبلاء: 2 / 122.
12 . براى ديدن نظر اين عالمان پيرامون صحت حديث ر.ك: الإكمال في أسماء الرجال: 126.
13 . منهاج السنّة : 5 / 6.
14 . سنن الترمذي: 5 / 31 / ش 3259. هم چنين ر.ك: المستدرك على الصحيحين: 3 / 158; مسند أحمد: 3 / 259; مسند أبي يعلى: 7 / 59 / ح 3978; مسند أبي داوود: 274; المصنّف (ابن أبى شيبه): 7 / 527; المعجم الكبير: 3 / 56 / ح 2671; أسد الغابة : 5 / 522; سير أعلام النبلاء: 2 / 134; البداية والنهاية : 8 / 224; كنز العمّال: 13 / 646 / ش 37632; شواهد التنزيل: 2 / 18 / ش 637; أحكام القرآن: 3 / 572; تفسير ابن كثير: 3 / 492; الدرّ المنثور: 5 / 199; فتح القدير: 4 / 280; مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام وما نزل من القرآن في علي عليه السّلام: 304 / ش 488; إمتاع الأسماع: 5 / 387; تفسير الطبري: 22 / 9 / ش 21729.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *