پيمان بر ولايت در روايات

پيمان بر ولايت در روايات
روايات فراوانى نقل شده كه ولايت نيز جزء عهد و قرار و ميثاق ما در عالم ذر بوده است. در روايتى آمده كه داوود رقّى مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
فلمّا أراد أن يخلق الخلق نثرهم بين يديه فقال لهم: من ربّكم؟
فأوّل من نطق رسول الله صلى الله عليه وآله وأمير المؤمنين والأئمّة صلوات الله عليهم فقالوا: أنت ربّنا.
فحمّلهم العلم والدين، ثمّ قال للملائكة: هؤلاء حملة ديني وعلمي واُمنائي في خلقي وهم المسئولون.
ثمّ قال لبني آدم: أقرّوا لله بالربوبيّة ولهؤلاء النفر بالولاية والطاعة.
فقالوا: نعم ربّنا أقررنا.
فقال الله للملائكة: اشهدوا.
فقالت الملائكة: شهدنا على أن لا يقولوا غداً: (إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلينَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَكُنّا ذُرّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ).1
يا داوود! ولايتنا مؤكّدةٌ عليهم في الميثاق;2
هنگامى كه خداوند خلق را آفريد به آنان فرمود: پروردگار شما كيست؟
نخستين گوينده رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام بودند كه گفتند: تويى پروردگار ما.
پس دين و دانشش را به آن ها وانهاد.
سپس به فرشتگان فرمود: اينان حاملان دين و علم من و امينانم بر خلقم، و آنان مسئول هستند.
سپس به فرزندان آدم فرمود: براى خدا به پروردگارى اقرار كنيد، و براى اينان به ولايت و فرمانبردارى.
گفتند: پروردگارا! ما اقرار كرديم.
پس خدا به فرشتگان فرمود: گواه باشيد.
فرشتگان گفتند: گواهيم بر اين كه فردا نگويند: «راستى ما از اين بى خبر بوديم، يا بگويند: همانا پدران ما پيش از اين مشرك بودند، و ما فرزندان ناتوانى بوديم پس از آن ها، آيا ما را بدان چه باطل گرايان كردند عذاب مى نمايى».
اى داوود! ولايت ما در ميثاق بر آن ها مؤكد شده است.
روايت ديگر را حمران چنين نقل مى كند: امام باقر عليه السلام فرمود:
إنّ الله تبارك وتعالى حيث خلق الخلق خلق ماءً عذباً وماء مالحاً اجاجاً، فامتزج الماءان، فأخذ طيناً من أديم الأرض فعركه عركاً شديداً، فقال لأصحاب اليمين وهم كالذر يدبّون: إلى الجنّة بسلام، وقال لأصحاب الشمال: إلى النّار ولا أبالي.
ثمّ قال: (أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلينَ).3
ثمّ أخذ الميثاق على النبيّين فقال: ألست بربّكم وأنّ هذا محمّد رسول الله وأنّ هذا علي أمير المؤمنين؟
قالوا: بلى.
فثبتت لهم النبوّة وأخذ الميثاق عَلى اُولي العزم. إنّني ربّكم ومحمّد رسولي وعلي أمير المؤمنين وأوصياؤه من بعده ولاة أمري و خزّان علمي، وأنّ المهدي انتصرُ به لديني وأظهر به دولتي وانتقم به من أعدائي واعبد به (يعني بسببه) طوعاً وكُرهاً.
قالوا: أقررنا يا ربّ وشهدنا…;4
هنگامى كه خداوند متعال مخلوقات را خلق كرد، آب شيرين و گوارا و آب تلخى نيز آفريد و آن ها را به هم ممزوج كرد، بعد مقدارى خاك از روى زمين برداشت و آن را نرم نمود، سپس به آن قسمت كه در طرف راست حركت مى كردند فرمود: شما به طرف بهشت برويد!
بعد از اين متوجّه طرف چپ شد و فرمود: شما هم به طرف دوزخ برويد.
بعد فرمود: «آيا من خداى شما نيستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى دهيم، ما از اين جهت از شما گواهى گرفتيم كه شما روز قيامت نگوييد: ما از اين موضوع غافل بوديم».
سپس از آن ها درباره پيامبران پيمان گرفت و فرمود: آيا من خداى شما نيستم و محمد پيامبر من و على امير مؤمنان نيست؟
گفتند: چرا گواهى مى دهيم.
در اين جا نبوّت براى آن ها ثابت شد و براى پيامبران اولوالعزم از آن ها پيمان گرفته شد و آن ها اقرار كردند كه خداوند پروردگار ما، محمد رسول او، على امير مؤمنان و اوصياى بعد از او واليان امور هستند.
آنان خازنان علم خدا هستند و من به وسيله مهدى دين خود را يارى مى كنم و دولت خود را به دست او آشكار مى گردانم و از دشمنانم به وسيله او انتقام مى گيرم و به سبب او از روى ميل و اكراه عبادت مى شوم.
آن ها گفتند: پروردگارا! اقرار كرديم و شهادت داديم… .
دقت كنيد! بعد از اين كه پيامبران اقرار كردند تازه نبوتشان ثابت شد، و چون به ولايت اقرار كردند آن وقت نبوّت آنان به امضا رسيد; حتى پيامبران اولوالعزم و اين روايت براى كسانى كه در افضليّت ائمه معصومين عليهم السلام از پيامبران اولوالعزم تأمّل دارند، قابل توجّه است.
روايت ديگرى را امام باقر عليه السلام از پدر بزرگوارش و از جدّ والامقامش نقل مى كند و مى فرمايد:
إنّ رسول الله صلى الله عليه وآله قال لعلي عليه السلام: أنت الّذي احتجّ الله بك في ابتدائه الخلق حيث أقامهم أشباحاً، فقال لهم: ألست بربّكم؟
قالوا: بلى.
قال: ومحمّد رسولي؟
قالوا: بلى.
قال: وعلي بن أبي طالب وصيّي؟
فأبى الخلق جميعاً إلاّ استكباراً وعتوّاً من ولايتك إلاّ نفر قليل وهم أقلّ القليل وهم أ صحاب اليمين;5
رسول خدا صلى الله عليه وآله به على عليه السلام فرمودند: تو كسى هستى كه خداوند در روز نخستين خلقت به تو احتجاج كرد و در آن هنگام همه به صورت اشباح بودند.
خداوند فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟
گفتند: آرى، شما پروردگار ما هستيد.
فرمود: آيا محمد، رسول من نيست؟
گفتند: آرى، او رسول است.
فرمود: آيا على امير مؤمنان نيست؟
در اين جا همه تكبر و خودخواهى كردند و ولايت تو را نپذيرفتند، مگر گروه اندكى كه آن ها نيز بسيار اندكند و آن ها اصحاب يمين هستند.
روايت ديگر را شيخ طوسى رحمه الله نقل مى كند. وى دعايى را از امام صادق عليه السلام بعد از نماز روز غدير نقل مى كند كه در آن دعا آمده است:
ومننت علينا بشهادة الإخلاص لك بموالاة أوليائك الهداة من بعد النذير المنذر والسراج المنير، وأكملت الدين بموالاتهم والبرائة من عدوّهم، وأتممت علينا النعمة الّتي جددت لنا عهدك، وذكرتنا ميثاقك المأخوذ منّا في مبتدأ خلقك إيّانا، وجعلتنا من أهل الإجابة، وذكرتنا العهد والميثاق ولم تنسنا ذكرك، فإنّك قلت: (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى). اللهم بلى شهدنا بمنّك ولطفك بأنّك أنت الله لا إله الاّ أنت ربّنا، ومحمدٌ عبدك ورسولك نبيّنا، وعلي أمير المؤمنين والحجّة العظمى وآيتك الكبرى والنبأ العظيم الّذي هم فيه مختلفون… .6
اينك روايتى را مى آوريم كه در كتاب هاى شيعه و سنّى آمده است. جابر مى گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود:
يا جابر! لو يعلم الجُهّال متى سمّيَ أمير المؤمنين علي لم ينكروا حقّه.
قال: قلت: جعلت فداك، متى سمّي؟
فقال لي: قوله: (إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ) إلى (أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ)وأنّ محمّداً نبيّكم رسول الله، وأنّ عليّاً أمير المؤمنين.
قال: ثمّ قال لي: يا جابر! هكذا والله جاء بها محمّد صلى الله عليه وآله;7
اى جابر! اگر نادانان اين اُمّت بدانند چه وقت على، اميرالمؤمنين ناميده شده، آن را انكار نمى كردند.
عرض كردم: قربانت گردم، چه وقت بدين نام، ناميده شد؟
فرمود: به دليل آيه اى كه خداوند بر محمّد صلى الله عليه وآله نازل نمود و هنگامى كه پروردگارت از فرزندان آدم پيمان گرفت «آيا من پروردگار شما نيستم» و محمّد، پيامبر شما و على، اميرالمؤمنين است… .
البته در اين زمينه روايات فراوانى نقل شده است و هر روايتى نورانيّت و خاصيّت خاص خود را دارد.

1 . سوره اعراف (7): آيه 172 و 173.
2 . الكافى: 1 / 132، حديث 7، بحار الأنوار: 54 / 95، حديث 80 .
3 . سوره اعراف (7): آيه 172.
4 . الكافى: 2 / 8 ، حديث 1، بحار الأنوار: 64 / 113 و 114، حديث 23.
5 . الأمالى، شيخ طوسى: 232 و 233، حديث 412، بحار الأنوار: 24 / 2، حديث 4، كنز الفوائد: 327 و 328.
6 . تهذيب الاحكام: 3 / 146، مصباح المتهجّد: 750، المزار، شيخ مفيد: 93، المزار، محمّد بن مشهدى: 289.
7 . تفسير العياشى: 2 / 41، حديث 114، در بحار الأنوار: 37 / 333، ذيل حديث 72 آمده: وأنّ محمّداً رسولي.
و در منابع عامّه از جمله: ينابيع المودة: 2 / 248، حديث 696 مودّة القربى: 16، فردوس الأخبار: 3 / 399 چنين آمده است:
عن حذيفة قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: لو يعلم الناس متى سمّي على أمير المؤمنين لما أنكروا فضائله، سمّي بذلك وآدم بين الروح والجسد، وحين قال: ألست بربّكم قالوا بلى. فقال الله تعالى: أنا ربّكم ومحمّد نبيكم وعلي أميركم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *