حديث ثقلين بيان گر اعلميّت اهل بيت عليهم السلام

حديث ثقلين بيان گر اعلميّت اهل بيت عليهم السلام
ابن حجر مكّى پيرامون مفاد «حديث ثقلين» مى نويسد:
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله با اين فرمايش، امّت را به اقتدا، تمسّك و فراگيرى از علم سرشار اين دو منبع دانش فرمان مى دهند.(1)
از اين رهگذر، يكى از امورى را كه حديث ثقلين افاده مى كند، وجوب تعلّم از «عترت» عليهم السلام است; از اين رو مى توان نتيجه گرفت كه حديث ثقلين، بر اعلميّت اهل بيت عليهم السلام دلالت مى نمايد، و اعلميّت نيز به مورد خاصّى و ظرف مخصوصى مقيّد نيست.
به سخن ديگر: اعلميّت، اعلميّت مطلق است و اعلميّت مطلق، مستلزم افضليّت و برترى اهل بيت عليهم السلام است; و افضليّت و برترى، مستلزم امامت آنان خواهد بود; از اين رو همه اصحاب پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله مأمورند كه در مسايل علمى و دينى به خاندان نبوّت عليهم السلام رجوع نمايند; همچنان كه مأمور به تبعيّت، پيروى و اطاعت از آنان مى باشند.
از سوى ديگر در بعضى از متونى كه بزرگان محدّثان عامّه از جمله: طبرانى در المعجم الكبير،(2) هيثمى در مجمع الزوائد،(3) ابن اثير جَزَرى در اُسد الغابه(4) و ابن حجر مكّى در الصواعق المحرقه(5) نقل كرده اند، به اين موضوع تصريح شده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله پس از آن كه فرمود:
إنّي تاركٌ فيكم الثّقلين: كتاب اللّه وعترتي أهل بيتي، ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدي أبداً.
چنين اضافه كرد:
فلا تقدّموهما فتهلكوا، ولا تقصّروا عنهما فتهلكوا، ولا تعلّموهم فإنّهم أعلم منكم.
بنا بر اين بر كتاب و عترت عليهم السلام پيشى نگيريد كه هلاك خواهيد شد; و در حقّ آن دو كوتاهى نكنيد كه هلاك خواهيد شد; و به عترتم چيزى نياموزيد; زيرا كه آنان از شما داناترند.
بنا بر اين، آن چه را كه نتيجه گرفتيم، مورد تصريح بزرگان اهل سنّت و شارحان حديث قرار گرفته است. به عنوان نمونه ملاّ على قارى در كتاب مرقاة المفاتيح مى نويسد:
روشن است كه در غالب موارد عرفى، افراد نزديك تر به صاحب خانه، از حالات و خصوصيّات او بهتر آگاهى دارند تا ديگران; پس منظور از عترت، دانشمندان و عالمان از خاندان نبوّت مى باشند كه بر راه و روش رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اطّلاع كامل دارند، و دانش و حكمت آن بزرگوار نزد آنان مى باشد. به همين جهت، آن ها قرين و عِدل كتاب خداى سبحان قرار داده شده اند; همچنان كه خداوند متعال مى فرمايد:
(ويُعَلِّمُهُمُ الكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ).(6)
به آنان كتاب و حكمت را مى آموزد.
ابن حجر مكّى نيز در كتاب الصواعق المحرقه، بعد از نقل حديث ثقلين چنين مى گويد:
اين فرمايش حضرت كه فرموده اند: «فلا تقدّموهم فتهلكوا ولا تقصروا عنهم فتهلكوا ولا تعلّموهم فإنّهم أعلم منكم; از آنان پيشى نگيريد كه هلاك خواهيد شد; و در حق آنان كوتاهى نكنيد كه هلاك خواهيد شد; و چيزى به آنان نياموزيد; زيرا كه آنان از شما داناترند» دليل است بر اين كه در ميان خانواده خاصّ رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله، هر كه اهليّت و شايستگى مراتب عالى و قدرت تأمين خواسته هاى دينى مردم را داراست بر ديگرى مقدّم است.
نتيجه اين كه: «حديث ثقلين» به اعتبار آن فراز كه دلالت بر وجوب تعلّم از «عترت» مى نمايد، بيان گر امامت خاندان نبوّت عليهم السلام و تقدّم آنان بر ديگران است، كه اين نيز از امورى است كه مى توان براى اثبات آن به «حديث ثقلين» تمسّك جست.

(1) الصواعق المحرقه: 231.
(2) المعجم الكبير: 5 / 166 و 167.
(3) مجمع الزوائد: 9 / 164.
(4) اسد الغابه: 2 / 13.
(5) الصواعق المحرقه: 230.
(6) سوره بقره: آيه 129، سوره آل عمران: آيه 164، سوره جمعه: آيه 2.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *