حاكم نيشابورى [م 405]

حاكم نيشابورى [م 405]
حاكم نيشابورى نيز در زمره عالمانى است كه به اين حديث پرداخته است. وى در مستدرك مى نويسد:
حدّثنا أبو العباس محمّد بن يعقوب ثنا محمّد بن سنان القزاز ثنا عبيدالله بن عبدالمجيد الحنفي وأخبرني أحمد بن جعفر القطيعي ثنا عبدالله بن أحمد بن حنبل حدّثني أبي ثنا أبوبكر الحنفي ثنا بكير بن مسمار قال: سمعت عامر بن سعد يقول: قال معاوية لسعد بن أبي وقاص رضي الله عنهما: ما يمنعك أن تسبّ إبن أبي طالب؟ قال: فقال: «لا أسبّ ما ذكرت ثلاثاً قالهنّ له رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، لأن تكون لي واحدة منهن أحبّ إليّ من حمر النعم». قال له معاوية: ما هنّ يا أبا إسحاق؟ قال: «لا أسبّه ما ذكرت حين نزل عليه الوحي، فأخذ علياً وابنيه وفاطمة فأدخلهم تحت ثوبه، ثمّ قال: ربّ إنّ هؤلاء أهل بيتي…» .
هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه بهذه السياقة;1
ابوعباس محمّد بن يعقوب، از محمّد بن سنان قزاز، از عبيدالله بن عبدالمجيد حنفى و هم چنين احمد بن جعفر قطيعى، از عبدالله بن احمد بن حنبل، از پدرش، از ابوبكر حنفى، از بكير بن مثمار نقل كرد كه شنيدم عامر بن سعد مى گفت: معاويه به سعد بن ابى وقاص گفت: چه چيز مانع از دشنام دادن تو به پسر ابوطالب ]عليهما السلام [شده است؟ گفت: «تا سه گفتار رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم را درباره او به ياد داشته باشم او را دشنام نخواهم داد، چرا كه اگر يكى از آن مناقب درباره من بود، نزد من از تمام خوبى هاى دنيا ارزشمندتر بود».
معاويه به او گفت: اى ابواسحاق، آن سه فضيلت چيست؟ گفت: «تا زمانى كه به ياد دارم پيامبر به هنگام نزول وحى ]= آيه تطهير[ على و دو فرزندش و فاطمه عليهم السلام را گرفت و زير پوشش خود برد و عرضه داشت: پروردگارا، همانا اينان اهل بيت من هستند… او را دشنام نمى دهم.»
وى در پايان حديث مى نويسد:
اين حديث با توجه به مبناى رجالى شيخين ]مسلم و بخارى[ صحيح است، اما آن دو اين فضائل را به اين شكل نقل نكرده اند.
وى هم چنين مى نويسد:
حدّثنا أبو العباس محمّد بن يعقوب ثنا العباس بن محمّد الدوري ثنا عثمان بن عمر ثنا عبدالرحمن بن عبدالله بن دينار ثنا شريك بن أبي نمر عن عطاء بن يسار عن أم سلمة رضي الله عنها أنّها قالت: في بيتي نزلت هذه الآية (إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ). قالت: فأرسل رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم إلى عليّ وفاطمة والحسن والحسين رضوان الله عليهم أجمعين فقال: «أللّهمَّ هؤلاء أهل بيتي قالت أم سلمة: يا رسول الله، ما أنا من أهل البيت؟ قال: إنّك أهلي خير وهؤلاء أهل بيتي، أللّهمَّ أهلي أحقّ».
هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه;2
ابوعباس محمّد بن يعقوب، از عباس بن محمّد بن دورى، از عثمان بن عمر، از عبدالرحمن بن عبدالله بن دينار، از شريك بن ابى نمر، از عطاء بن يسار، از امّ سلمه رضي الله عنها نقل كردند كه آيه (إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ)در منزل من نازل شد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم به دنبال على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام فرستاد و آن گاه عرضه داشت: «بارالها، اينان اهل بيت من هستند». امّ سلمه عرضه داشت: اى رسول خدا، آيا من از اهل بيت شما نيستم؟ فرمود: «تو اهل من و زن خوبى هستى، ولى اهل بيت من اينان هستند. خداوندا، اهل من سزاوارترند».
اين حديث بر مبناى رجال بخارى صحيح است، ولى بخارى و مسلم آن را نقل نكرده اند.
ذهبى كتاب مستدرك على الصحيحين را تلخيص كرده و در بسيارى از موارد در تصحيح احاديث با حاكم نيشابورى مخالفت نموده، اما اين دو حديث را بر مبناى مسلم صحيح دانسته است.3
بر اساس روايت اخير، از اين تعبير رسول اكرم صلى الله عليه وآله نسبت به امّ سلمه كه فرمود: «إنّك أهلي»، استفاده مى شود كه واژه «اهل» با «اهل بيت» متفاوت است. در اين روايت به تصريح آمده است كه «اهل بيت» فقط خمسه طيبه هستند و اين مؤيّد آن است كه عنوان «أهل بيت» شامل زنان نمى شود.
حاكم در حديثى ديگر اين روايت را به سند خود از «واثلة بن اسقع» نقل مى كند. وى مى نويسد:
حدّثنا أبو العباس محمّد بن يعقوب أنبأ العباس بن الوليد بن مزيد أخبرني أبي قال: سمعت الأوزاعي يقول: حدّثني أبو عمار قال: حدّثني واثلة بن الأسقع رضي الله عنه قال: جئت أريد علياً رضي الله عنه، فلم أجده. فقالت فاطمة رضي الله عنها: «إنطلق إلى رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم يدعوه، فاجلس». فجاء مع رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فدخل ودخلت معهما قال: فدعا رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم حسناً وحسيناً فأجلس كلّ واحد منهما على فخذه وأدنى فاطمة من حجره وزوجها، ثمّ لفّ عليهم ثوبه وأنا شاهد فقال: «(إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً). أللّهمَّ هؤلاء أهل بيتي». هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه;4
ابوعباس محمّد بن يعقوب، از عباس بن وليد بن مزيد و او از پدرش نقل كرد كه گفت: شنيدم اوزاعى به نقل از ابوعمار و او نيز از واثلة بن اسقع روايت كرد كه گفت: به دنبال على آمدم و با او كار داشتم، اما او را نيافتم. فاطمه سلام الله عليها فرمود: نزد رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم رفته است تا او را دعوت كند. بنشين ]تا بيايند[. على عليه السلام همراه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم آمد و داخل شد و من نيز به همراه ايشان وارد شدم. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم حسن و حسين عليهما السلام را فراخواند و هر يك از آنان را بر ران خود نشاند و فاطمه عليها السلام و شوهرش را به خود نزديك كرد. سپس پوشش خود را بر روى آنان كشيد. من نگاه مى كردم، آن گاه اين آيه را قرائت كرد: «(إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)» و عرضه داشت: «خداوندا، اينان اهل بيت من هستند».
اين حديث بر مبناى مسلم صحيح است، ولى بخارى و مسلم آن را نقل نكرده اند.

1. المستدرك على الصحيحين: 3 / 108 ـ 109.
2. المستدرك على الصحيحين: 2 / 416.
3. المستدرك على الصحيحين للحاكم مع تعليقات الذهبي في التلخيص: 3/117/ ح 4575 و 2/451/ ح 3558.
4. المستدرك على الصحيحين: 2 / 416.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *