حديث سفينه

حديث سفينه
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند:
إنّما مثل أهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح، من ركبها نجا ومن تخلّف عنها هلك;1
همانا مَثَل اهل بيت من در ميان شما، مَثَل كشتى نوح است كه هر كه بدان سوار شد، نجات يافت و هر كه از آن تخلف كرد، هلاك گرديد.
قسمت آخر روايت به تعابير مختلفى نقل شده است. در برخى منابع آمده:
ومن تخلّف عنها زُخّ به في النار;2
و هر آن كس كه از سوار شدن بر آن كشتى سر باز زند، در آتش انداخته خواهد شد.
عده اى چنين آورده اند:
ومن تخلّف عنها زجّ في النار.3
و بالاخره در برخى از نقل ها عبارت چنين است:
ومن تخلّف عنها غرق.4
در برخى روايات لفظ «انّما» افتاده است و در برخى نقل ها نيز، واژه «كمثل» به «مثل» تبديل شده است. امّا مضمون حديث در همه اين نقل ها واحد است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با استفاده از تشبيهات، مَثل ها و بيان هاى مختلف، به تبيين مقام اهل بيت عليهم السلام و تذكّر به امامت ايشان پرداخته است.5
در اين حديث رسول خدا صلى الله عليه وآله اهل بيت خود را به كشتى نوح تشبيه كرده است. بر اساس آيات قرآن مجيد، هنگامى كه خداوند اراده نزول عذاب بر اُمّت نوح نمود، به حضرت نوح على نبينا وآله وعليه السّلام دستور داد تا كشتى بسازد و مؤمنان را به سوار شدن بر آن دعوت كند. پس از آن طوفانى برپا شد و آب تمام سطح زمين و حتى ارتفاعات را فرا گرفت. بدين ترتيب مؤمنانى كه دعوت پيامبر خدا را پذيرفته و بر كشتى سوار شده بودند نجات يافتند، و قوم نوح كه بى اعتنا به دعوت نوح از سوار شدن بر كشتى سرباز زدند و هلاك گشتند.
با توجه به اين داستان قرآنى، معناىِ روايت رسول خدا صلى الله عليه وآله بسيار روشن و آشكار است. بر اساس اين حديث شريف، همه عالم را طوفان فتنه فرا گرفته و همه در معرض هلاكت هستند. مردمان همگى در ظلمت جهل و گمراهى فرو رفته اند، جز آنان كه به وصيت پيامبر خدا صلى الله عليه وآله گوش فرا داده اند و با سر سپردن به اهل بيت ايشان عليهم السلام، بر اين كشتى نجات سوار شده اند; زيرا چنان كه اُمّت نوح هيچ پناه و راه نجاتى جز سوار شدن بر كشتى نداشتند، اُمّت رسول الله صلى الله عليه وآله نيز براى نجات و رستگارى چاره اى جز تمسك به اهل بيت عليهم السلام ندارند.
دو تشبيه ميان كشتى حضرت نوح و اهل بيت عليهم السلام وجود دارد:
الف) در داستان كشتى نوح، خداى تعالى مى فرمايد:
(وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَوَحْيِنا وَلا تُخاطِبْني فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ * وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مََلأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنّا فَإِنّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ);6
در حضور ما و به دستور (و وحى) ما كشتى بساز و در مورد ستم كاران با من سخن مگو كه آن ها غرق خواهند شد. نوح كشتى مى ساخت و هر زمان عده اى از قومش بر او مى گذشتند و او را مسخره مى كردند. (نوح) مى گفت: اگر شما (امروز) ما را مسخره مى كنيد، ما هم روزى شما را همين گونه مسخره خواهيم كرد.
سپس خداى تعالى به فرزند نوح اشاره مى كند و مى فرمايد:
(وَنادى نُوحٌ ابْنَهُ وَكانَ في مَعْزِل يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكافِرينَ * قالَ سَآوي إِلى جَبَل يَعْصِمُني مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ…);7
و نوح فرزندش را كه در كنارى بود ندا كرد كه اى پسر، تو هم با ما به كشتى در آى و همراه كافران مباش. (اما پسر) گفت: به زودى به كوهى پناه مى برم كه مرا از (غرق شدن در) آب حفظ كند! (نوح) گفت: امروز هيچ حافظى در مقابل كار خدا وجود ندارد.
ب) وجه تشبيه اهل بيت عليهم السلام به كشتى نوح:
در اين آيات تصريح شده است كه براى اُمّت نوح هيچ پناه گاهى جز كشتى وجود ندارد و رابطه پدر و فرزندى هم بدون ايمان نجات بخش نيست. هم چنين اُمّت رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز براى نجات از هلاكت، ضلالت و شقاوت، بايد كشتى اهل بيت عليهم السلام را بيابند و با سوار شدن بر آن به ساحل نجات برسند و غير از اين كشتى، نجات بخش ديگرى نيست.
حسين طيبي از محدثان بزرگ اهل سنّت در شرح حديث سفينه مى نويسد:
شبّه الدنيا بما فيها من الكفر والضلالات والبدع والأهواء الزائغة ببحر (لُجِّيّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض)8وقد أحاط بأكنافه ]الأرض[ وأطرافه الأرض كلّها وليس منه خلاص ولا مناص إلاّ تلك السفينة;9
دنيا و آن چه در آن است، از كفر، بدعت و خواهش هاى نفسانىِ گمراه كننده، به «دريايى عميق تشبيه شده است كه موجى آن را پوشانده و بالاى آن موج ديگرى است و بر فراز آن، ابرهاى تيره اى است كه بعضى بالاى بعضى ديگرند» كه اطراف و اكنافش همه زمين را در بر گرفته است و راه رهايى و گريزى از آن نيست مگر به واسطه اين كشتى.
ملا على قارى نيز ضمن نقل عبارت طيّبى، آن را تاييد كرده است.10
در فيض القدير شرح الجامع الصغير هم وجه تشبيه اهل بيت عليهم السلام به كشتى نوح چنين تبيين شده است:
أنّ النجاة ثبتت لأهل السفينة من قوم نوح، فأثبت المصطفى صلّى الله عليه وآله لاُمّته بالتمسك بأهل بيته النجاة وجعلهم وصلة إليها. ومحصوله الحث على التعلق بحبهم وحبلهم وإعظامهم شكر النعمة مشرّفهم والأخذ بهدي علمائهم، فمن أخذ بذلك نجا من ظلمات المخالفة وأدّى شكر النعمة المترادفة، ومن تخلّف عنه غرق في بحارالكفران وتيار الطغيان فاستحقق النيران;11
نجات براى اهل كشتى قوم نوح ثابت است; از اين رو همين نجات را پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله براى امتش و با تمسك به اهل بيتش ثابت مى داند. حاصل اين ترغيب به تمسك به اهل بيت عليهم السلام، همان ارتباط با محبت آنان، و تمسك به ريسمان الاهى آنان، و بزرگداشت آنان به جهت شكر نعمت تشرف ]مردم به اسلام[ و كسب هدايت از عالمان اهل بيت عليهم السلام است. پس آن كس كه به اين حديث عمل نمايد، از تاريكى هاى مخالفت با خدا و رسول خدا نجات مى يابد و شكر نعمت پيروى و اطاعت از آنان را ادا كرده است. و كسى كه از آنان تخلّف كند، در درياها كفران و سيل سركشى غرق شده و مستحق آتش مى گردد.
پس اهل سنّت نيز معترفند كه بر اساس اين حديث، فقط اهل بيت عليهم السلام راه نجات هستند و براى نجات از هلاكت و غرق در درياى ضلالت و شقاوت، بايد با تمسّك به اهل بيت عليهم السلام و سوار شدن بر اين كشتى نجات، خود را به ساحل امن رساند.
اين بود اعتراف برخى عالمان اهل سنّت به دلالت محتواى حديث بر امامت اهل بيت عليهم السلام، و سند اين حديث نيز بسيار محكم است و عده كثيرى از بزرگان حديث اهل سنّت اين حديث را روايت كرده اند. احمد بن حنبل، ابوبكر بزّار، خطيب بغدادى، فخر رازى، ذهبى و ابن حجر عسقلانى از جمله كسانى هستند كه حديث سفينه را روايت كرده اند. سيوطى در مورد سند حديث سفينه مى گويد:
أخرج أبو يعلى والبزّار والحاكم عن أبي ذر;12
ابويعلى، بزار و حاكم اين حديث را از ابوذر نقل كرده اند.
ابن حجر مكّى مى نويسد:
جاء من طرق عديدة يقوّي بعضها بعضاً;13
اين حديث به طرق متعدّدى نقل شده كه برخى طرق، برخى ديگر را تقويت مى كند.
حاكم نيشابورى نيز مى گويد:
هذا حديث صحيح على شرط مسلم.14
خطيب تبريزى در كتاب مشكاة المصابيح،15 حديث را به احمد بن حنبل نسبت داده و از او نقل مى كند. شيخ ناصر الدين البانى كه يكى از محدثين معاصر اهل سنّت است، در تحقيق كتاب مشكاة متذكر مى شود كه بر اساس نقل خطيب تبريزى، بايد حديث سفينه در مسند احمد آمده باشد، امّا در چاپ هاى موجود از مسند احمد اين حديث وجود ندارد. هم چنين در كتاب الصواعق المحرقة اين حديث به صحيح مسلم نسبت داده شده است و مى گويد: «وفي رواية مسلم: ومن تخلف عنها غرق»،16 در حالى كه در چاپ هاى موجود كتاب مسلم حديث سفينه حذف شده است!
اما على رغم اين تصرّفات، حديث سفينه از حيث سند و دلالت بسيار محكم است و اهل سنّت نمى توانند در آن مناقشه كنند.
اين حديث نيز به خوبى گوياى اصل دين بودن امامت است و امامت اهل بيت عليهم السلام و حقانيت شيعه را اثبات مى كند. مرحوم علاّمه حلّى نقل فرموده است كه روزى از خواجه نصير الدين طوسى رحمه الله پرسيدند: «دليل شما بر امامت اهل بيت عليهم السلام چيست؟» ايشان در پاسخ گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود:
«ستفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة، فرقة منها ناجية والباقي في النار، وقد عين صلّى الله عليه وآله الفرقه الناجية والهالكة في حديث آخر صحيح متفق عليه بقوله صلّى الله عليه وآله: مثل أهل بيتي كمثل سفينة نوح، من ركبها نجا، ومن تخلّف عنها غرق، فوجدنا الفرقة الناجية هي فرقة الإمامية، لأنهم باينوا جميع المذاهب، وجميع المذاهب قد اشتركت في اصول العقائد;17
به زودى امتم به هفتاد و سه فرقه متفرق خواهند شد، يك فرقه نجات مى يابد و مابقى در آتش هستند. رسول خدا صلى الله عليه وآله فرقه نجات يافته و هلاك شده را در حديث صحيحى كه مورد اتفاق است معين نمودند، ]آن جا[ كه فرمود: مَثَل اهل بيت من مانند سفينه نوح است. هر كس بر آن سوار شود نجات يابد، و هر كس تخلّف كند غرق شود.
پس ما فرقه نجات يافته را در فرقه اماميّه يافتيم; زيرا فرقه اماميه با جميع مذاهب كه در اصول عقائد مشتركند تفاوت دارد.
رسول خدا صلى الله عليه وآله در ادامه حديث سفينه فرمود:
ومن تخلّف عنها هلك;18
هر كس از اهل بيت عليهم السلام تخلف كند، هلاك مى شود.
با ضميمه اين دو حديث به يكديگر، امامت اهل بيت عليهم السلام و اهل نجات بودن پيروان ايشان به روشنى اثبات مى شود. امّا اهل سنّت كه چاره اى جز پذيرش سند و دلالت روشن حديث سفينه ندارند، جهت بر حق جلوه دادن خود ادعا كرده اند كه پيروان واقعى اهل بيت عليهم السلام آنانند و ادعاى شيعيان مبنى بر پيروى از اهل بيت عليهم السلام دروغ است! برخى ديگر محبت اهل بيت عليهم السلام را راه نجات معرفى مى كنند و مدّعى دوستى با اهل بيت عليهم السلام هستند. ابن حجر هيتمى در مورد دلالت حديث سفينه مى نويسد:
ووجه تشبيههم بالسفينة فيما مر أنّ من أحبهم وعظمهم شكراً لنعمة مشرّفهم وأخذ بهدي علمائهم نجا من ظلمات المخالفات!19
علت تشبيه اهل بيت به كشتى ]در آن حديثى كه گذشت[ اين است كه هر كسى آنان را دوست بدارد و بزرگ بشمارد و به خاطر سپاس گزارى از اين نعمت، به هدايت عالمان آنان تمسك نمايد، از گمراهى ها نجات مى يابد!
اما روشن است كه محبت، بدون تبعيت معنا ندارد و براى نجات از هلاكت كافى نيست.

1 . المعجم الصغير: 1 / 139 ـ 140; كنز العمّال: 12 / 94، شماره 34144 و 98، شماره 34169; الجامع الصغير: 1 / 373، شماره 2442; فيض القدير: 2 / 658، شماره 2442; الإكمال في أسماء الرجال: 60; إمتاع الأسماع: 11 / 178; الصّواعق المحرقة: 2 / 543.
2 . النهاية في غريب الحديث والأثر: 2 / 298; تاج العروس: 4 / 273; لسان العرب: 3 / 20.
3 . ذخائر العقبى: 20; نزهة المجالس: 2 / 188.
4 . المستدرك على الصحيحين: 2 / 343 و 3 / 151; مجمع الزوائد: 9 / 168; المعجم الأوسط: 5 / 355 و 6 / 85 ; المعجم الصغير: 2 / 22; المعجم الكبير: 3 / 45، شماره 2636; الجامع الصغير: 2 / 533; شماره 8162 ; كنز العمّال: 12 / 95، شماره 34151; الدرّ المنثور: 3 / 334; الكامل في ضعفاء الرجال: 2 / 306; تاريخ بغداد: 12 / 90، شماره 6507; ميزان الإعتدال: 1 / 482.
5 . مانند تشبيه اميرالمؤمنين عليه السلام به انبياء پيشين (حديث تشبيه)، تشبيه اهل بيت عليهم السلام به ستارگان هدايت (حديث نجوم)، تشبيه جايگاه اميرالمؤمنين عليه السلام نسبت به رسول خدا صلى الله عليه وآله، به مانند جايگاه هارون نسبت به موسى (حديث منزلت) و مواردى از اين قبيل.
6 . سوره هود: آيه 37 ـ 38.
7 . همان: آيه 42 ـ 43.
8 . سوره نور: آيه 40.
9 . شرح الطيّبي على مشكاة المصابيح: 11 / 316، شماره 6183.
10 . مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح: 5 / 610، باب مناق أهل بيت النبي صلّى الله عليه وآله، فصل الثالث.
11 . فيض القدير شرح الجامع الصغير: 2 / 658 ـ 659، حديث 2442.
12 . الخصائص الكبرى (نسائى): 2 / 395.
13 . الصّواعق المحرقة: 2 / 445.
14 . المستدرك على الصحيحين: 2 / 343.
15 . مشكاة المصابيح: 3 / 348، حديث 6174.
16 . الصّواعق المحرقة: 2 / 445.
17 . منهاج الكرامة: 49.
18 . المعجم الأوسط: 4 / 10 و 5 / 306; المعجم الصغير: 1 / 140 و 3 / 46; الجامع الصغير: 1 / 373 و منابع ديگر.
19 . الصّواعق المحرقة: 2 / 446 ـ 447. هم چنين ر.ك: فيض القدير: 2 / 658; الإكمال في أسماء الرجال: 60.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *