ديدگاه فخر رازى

ديدگاه فخر رازى
فخر رازى نيز درباره نزول آيه مودّت سخن گفته است. آن جا كه گويد: كلبى از ابن عباس چنين روايت كرده است:
هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله به مدينه آمدند، مشكلات و گرفتارى هاى مالى فراوانى داشتند و هيچ گونه دارايى در دست نداشتند. انصار گفتند: خداوند شما را به وسيله اين مرد به راه راست هدايت و ارشاد نمود و او پسر خواهر از قبيله و همسايه شما در شهرتان مى باشد، پس بخشى از دارايى خود را براى او گرد آوريد! آنان چنين كردند و بخشى از دارايى خود را خدمت پيامبر آوردند. حضرت آن ها را باز گرداند و اين آيه مباركه فرود آمد:
(قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا…);
بگو: بر اين ]رسالت و پيامبرى[ هيچ مزدى از شما نمى خواهم.
يعنى بر ايمان و هدايت شدنتان هيچ پاداشى نمى خواهم مگر دوستى نزديكان و خاندانم.
پس آن ها را بر دوستى با خاندان خود برانگيخت.
آن گاه فخر رازى روايت زمخشرى را به طور كامل آورده و گفته است:
من مى گويم: خاندان محمّد، همان كسانى هستند كه تمامى كارهايشان با محمّد در ارتباط است. پس هر كس ارتباطش با آن حضرت كامل تر و بيشتر باشد، خاندان او به شمار مى آيد و بى ترديد فاطمه، على، حسن و حسين بيشترين و شديدترين ارتباط را داشتند كه بر همگان به صورت تواتر روشن است. پس آن ها به طور مسلّم همان خاندان هستند.
فخر رازى در ادامه مى افزايد:
مردم در معناى كلمه «آل = خاندان» اختلاف نظر دارند، و گفته شده: منظور نزديكان پيامبر هستند، و بعضى ديگر گفته اند: منظور امّت پيامبر هستند.
پس در صورتى كه «آل» را بر نزديكان معنا كنيم، پس آنان خاندان پيامبر خواهند بود، و اگر به معناى امّت او بگيريم كه دعوت او را پذيرفتند. باز هم آنان خاندان پيامبر خواهند بود. پس ثابت شد كه در همه حالات آنان، خاندان پيامبر هستند.
اما آيا غير آنان از خاندان، كسى ديگر نيز شامل كلمه «آل» مى شود، در اين باره اختلاف نظر وجود دارد. زمخشرى صاحب الكشّاف نقل كرده است:
هنگامى كه اين آيه بر پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله نازل شد، پرسيدند: نزديكان شما كه دوستى و مهرورزى به آنان بر ما لازم شد، چه كسانى هستند؟
فرمودند:
علي وفاطمة وابناهما;
على، فاطمه، و دو فرزند آن ها عليهم السلام.
پس روشن مى شود كه اين چهار نفر نزديكان پيامبر هستند.
و هر گاه اين مطلب ثابت شد، آن ها به اين احترام و بزرگداشت، اختصاص پيدا مى كنند كه چند دليل بر آن قابل عرضه است:
يكم. حرف استثنا «إلاّ» در آيه، كه نحوه استدلال به آن گذشت.
دوم. بدون ترديد پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله، فاطمه عليها السلام را دوست مى داشت و در حق ايشان فرموده اند:
فاطمة بضعة منّي يؤذيني ما يؤذيها;
فاطمه پاره اى از وجود من است، هر آن چه او را بيازارد مرا آزرده است.
و هم چنين به روايت متواتر از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله ثابت شده است كه آن بزرگوار، على، حسن و حسين عليهم السلام را دوست مى داشت و وقتى دوستى پيامبر نسبت به ايشان ثابت شود، اين دوستى و محبّت بر تمامى امت اسلامى نيز لازم مى آيد; چرا كه خداوند متعال مى فرمايد:
(وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ);1
و او را پيروى نماييد بسا كه از هدايت شدگان باشيد.
در آيه ديگر مى فرمايد:
(لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ);2
همانا در فرستاده خداوند براى شما الگو و نمونه خوب و كاملى مى باشد.
سوم. به راستى كه دعا براى خاندان، مقام و مرتبه بزرگى را ثابت مى نمايد و به همين منظور اين ادعا در انتهاى تشهّد نماز قرار گرفته كه:
اللهم صلّ على محمّد وآل محمّد وترحّم على محمّد وآل محمّد;
خداوندا! بر محمّد و بر خاندان او درود بفرست و بر محمّد و خاندان او رحمت قرار بده.
اين بزرگداشت در مورد شخص ديگرى غير از خاندان پيامبر وارد نشده است. در اين زمينه شافعى اين گونه سروده است:
يا راكباً قف بالمحصّب من منى *** واهتف بساكن خيفها والناهضِ
سحراً إذا فاض الحجيج إلى منى *** فيضاً كما نظم الفرات الفائِض
إن كان رفضاً حبّ آل محمّد *** فليشهد الثقلان أنّي رافضي3
اى سواره! در قسمت سنگريزه هاى دشت منا بايست و به ساكنان خيف (قسمتى از منا است كه مسجد مشهورى نيز دارد) چه ايستاده يا نشسته;
سحرگاهان در آن هنگام كه حاجيان به سوى منا سرازير مى شوند; همان گونه كه رود فرات متصل سرازير مى شود با صداى بلند ندا كن:
هر گاه مهرورزى به خاندان محمّد رفض (خروج از دين و كفر) باشد، پس تمام موجودات گواهى دهند كه من كافر و رافضى هستم.

1 . سوره اعراف: آيه 158.
2 . سوره احزاب: آيه 21.
3 . التفسير الكبير: 27 / 166.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *