عصمت ائمّه

عصمت ائمّه
عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَآمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ، وَطَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَاَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَكُمْ تَطْهيراً؛
خداوند شما را از لغزش ها نگاه داشت و از فتنه ها ايمن ساخت و از هر گونه آلودگى و پليدى منزّه قرار داد.
در اين فراز به عصمت ائمّه عليهم السلام و به آيه تطهير كه از ادلّه عصمت است اشاره شده است.
عصمت شرط خيلى از جمله هاى گذشته است. وقتى مى گوييم:
وَرَضِيَكُمْ خُلَفاءَ في اَرْضِهِ، وَحُجَجاً عَلى بَرِيَّتِهِ، وَاَنْصاراً لِدينِهِ، وَحَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَخَزَنَةً لِعِلْمِهِ، وَمُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ، وَتَراجِمَةً لِوَحْيِهِ، وَاَرْكاناً لِتَوْحيدِهِ، وَشُهَداءَ عَلى خَلْقِهِ، وَاَعْلاماً لِعِبادِهِ، وَمَناراً في بِلادِهِ، وَاَدِلاَّّءَ عَلى صِراطِهِ؛
او شما را جانشينان خويش در روى زمين، حجّت هاى او بر بندگان، ياران دين خود و نگهبانان راز و گنجينه داران دانش، امانتداران حكمت، مفسّران وحى، بنيان هاى توحيد، گواهانِ بر آفريدگان، پرچم هاى برافراشته براى بندگانش، نشانه هاى روشن در شهرها و راهنمايان راهش قرار داد؛
ناگزير بايد ائمّه عليهم السلام معصوم باشند. حجّت و دليل… بايد معصوم باشد. غير معصوم نمى شود حجّت خدا و دليل به سوى او و خازن علم و يارى دهنده دين او باشد، و اين معنا برهانى است، و غير از محمّد و آل محمّد در اسلام، معصوم وجود ندارد. از اين رو خدا به اين ها رضايت داده و جز اين ها را رضايت نداده است؛ چون عصمت يك امر مخفى است، فقط خدا مى داند، لذا مناصب مذكور كه مشروط به عصمت است به جعل خدا است، كه همه آن ها با كلمه «رضيكم» شروع شده است چنان كه اصل عصمت به اراده خدا است، لذا فرمود: «عصمكم اللّه».
ولكن بايد دقّت كرد كه در اين فراز چهار چيز از ائمّه نفى شده است:
1 . «الزلل» جمع «زلّة» به معناى لغزيدن بدون قصد1 و نفى آن با «عصمكم».
2 . «الفتن» جمع «فتنة» به معناى سرگردانى و گمراه شدن در اثر جهل2 و نفى آن با «آمنكم».
3 . «الدنس» يعنى چركى3 و نفى آن با «طهّركم».
4 . «الرجس» يعنى پليدى4 و نفى آن با «أذهب».
و ملاحظه مى كنيد همه اين ها، فعل خداوند متعال است در حق بنده معصوم.
حال، بايد در خصوصيات هر يك از امور چهارگانه و فعل وارد در نفى آن دقّت كرد.
ما درباره عصمت، هم در كتاب امامت و هم جداگانه بحث كرده ايم؛ اينك به طور اجمال مطالبى را در اين زمينه در طىّ چند بحث، بيان مى نماييم.
1 . عصمت در لغت،
2 . عصمت در اصطلاح،
3 . ادلّه عصمت.
از طرفى، چون به خصوص در اين فراز به آيه تطهير اشاره شده، به طور كوتاه بحثى درباره آيه تطهير و حديث كساء خواهيم داشت كه اين حديث اخيراً محلّ اشكال واقع شده است.

1 . مجمع البحرين: 4 / 519.
2 . همان: 3 / 361.
3 . همان: 2 / 59.
4 . همان: 2 / 148.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *