تعداد کتب: 84
تعداد فصول: 241
تعداد موضوعات: 3091
بازدید صفحات: 10722222
تعداد دانلودها: 258581
تعداد جستجوها: 1843
تعداد بازدیدها از کتابخانه: 12004224
...

دیگر عناوین فصل:
بخش دوم: نگاهی به اسناد حدیث
بخش دوم: نگاهی به اسناد حدیث
يحيى بن ابى المطاع شامى
سومين راوى اين حديث از عرباض يحيى بن ابى المطاع است كه سه نكته درباره او قابل ذكر است:
نخست آن كه تنها ابن ماجه از او حديث نقل كرده است.1
دوم آن كه ابن قطّان درباره يحيى مى گويد: از وضعيت او اطلاعى ندارم.2
سوم آن كه يحيى در حالى از عرباض حديث نقل مى كرد كه اصلاً او را نديده بود.. و اين حديث مورد بحث ما نيز از جمله همين روايات است. ذهبى مى گويد: «دحيم» ديدار يحيى با عرباض را بعيد دانسته است. احتمال مى رود كه يحيى به شيوه مرسل از عرباض، روايت نقل كرده باشد و اين شيوه به طور گسترده در ميان شاميان به چشم مى خورد؛ به گونه اى كه از كسانى حديث نقل مى كنند كه آن ها را نديده اند.2
در اين باره ابن حجر در تقريب التقريب مى نويسد:
دحيم به اين موضوع اشاره مى كند كه روايت يحيى از عرباض ]بن ساريه[ مرسل است.3
ابن عساكر، ذهبى و ابن حجر مى گويند: ابوزرعه در مقام ابراز تعجّب از حديث وليد بن سليمان به دحيم گفت: من با يحيى بن ابوالمطاع، همراه بوده ام؛ چگونه عبداللّه بن علاء بن زبر از زبان وى نقل مى كند كه «شنيدم عرباض مى گفت» در حالى كه يحيى فاصله زمانى بسيارى با عرباض دارد؟!
دحيم گفت: من به شدّت اين روايت را انكار مى كنم و عرباض سال ها پيش، از دنيا رفته است.4
1 و 2 . تهذيب التهذيب: 11 / 244.
2 . ميزان الاعتدال: 7 / 221 ـ 222
3 . تقريب التهذيب: 2 / 315
4 . تاريخ مدينة دمشق: 68 / 147، ميزان الإعتدال: 7 / 227، تهذيب التهذيب: 11 / 244.
سومين راوى اين حديث از عرباض يحيى بن ابى المطاع است كه سه نكته درباره او قابل ذكر است:
نخست آن كه تنها ابن ماجه از او حديث نقل كرده است.1
دوم آن كه ابن قطّان درباره يحيى مى گويد: از وضعيت او اطلاعى ندارم.2
سوم آن كه يحيى در حالى از عرباض حديث نقل مى كرد كه اصلاً او را نديده بود.. و اين حديث مورد بحث ما نيز از جمله همين روايات است. ذهبى مى گويد: «دحيم» ديدار يحيى با عرباض را بعيد دانسته است. احتمال مى رود كه يحيى به شيوه مرسل از عرباض، روايت نقل كرده باشد و اين شيوه به طور گسترده در ميان شاميان به چشم مى خورد؛ به گونه اى كه از كسانى حديث نقل مى كنند كه آن ها را نديده اند.2
در اين باره ابن حجر در تقريب التقريب مى نويسد:
دحيم به اين موضوع اشاره مى كند كه روايت يحيى از عرباض ]بن ساريه[ مرسل است.3
ابن عساكر، ذهبى و ابن حجر مى گويند: ابوزرعه در مقام ابراز تعجّب از حديث وليد بن سليمان به دحيم گفت: من با يحيى بن ابوالمطاع، همراه بوده ام؛ چگونه عبداللّه بن علاء بن زبر از زبان وى نقل مى كند كه «شنيدم عرباض مى گفت» در حالى كه يحيى فاصله زمانى بسيارى با عرباض دارد؟!
دحيم گفت: من به شدّت اين روايت را انكار مى كنم و عرباض سال ها پيش، از دنيا رفته است.4
1 و 2 . تهذيب التهذيب: 11 / 244.
2 . ميزان الاعتدال: 7 / 221 ـ 222
3 . تقريب التهذيب: 2 / 315
4 . تاريخ مدينة دمشق: 68 / 147، ميزان الإعتدال: 7 / 227، تهذيب التهذيب: 11 / 244.