عرباض بن ساريه حمصى تنها راوى اين حديث

عرباض بن ساريه حمصى تنها راوى اين حديث1
تنها راوى اين حديث «عرباض بن ساريه» صحابى است. وى از اهل صفّه بود، در شام سكونت داشت2 و مدّتى به حمص رفت.3بخارى و مسلم از او روايت نقل نكرده اند، اما حديث وى در سنن اربعه4 آمده است. عرباض در سال 75 هجرى درگذشت.5
عرباض ادّعا مى كرد كه چهارمين نفرى بوده كه اسلام آورده است، اما بى ترديد اين ادّعا دروغ است… عمرو بن عبسه نيز همين ادّعا را در مورد خود بيان مى كرد. محمّد بن عوف مى گويد: هر كدام از عرباض و عمر بن ساريه و عمرو بن عبسه مى گفتند: من چهارمين نفرى بودم كه اسلام آوردم، ولى معلوم نيست كه كدام يك از اينان پيش از ديگرى اسلام آورده است؟!6
عرباض مى گفت: عتبه، از من بهتر است؛ زيرا يك سال پيش از من به نزد پيامبر آمد.
اين ادّعا نيز دروغ است. در همين باره ابن عساكر، ابن اثير، ابن حجر و… با سند از عبداللّه بن احمد، از پدرش، از شريح بن عبيد اين گونه نقل كرده اند: عتبه مى گفت: عرباض از من بهتر است و عرباض مى گفت: عتبه، از من بهتر است؛ زيرا يك سال پيش از من به نزد پيامبر صلى اللّه عليه وآله آمد.7
آن چه به روشنى، دروغ بودن اين سخن را آشكار مى كند، روايتى است كه ابن اثير در شرح حال عتبه از شريح نقل مى كند؛ وى مى گويد:
عتبة بن عبدالسلمى گفت: هرگاه مردى به نزد پيامبر صلى اللّه عليه وآله مى آمد و آن حضرت، نام وى را خوش نمى داشت آن را تغيير مى داد. ما هفت نفر از بنى سليم خدمت پيامبر صلى اللّه عليه وآله رفتيم و مهتر ما عرباض بن ساريه بود كه با پيامبر بيعت كرديم.8
از ديگر دروغ هاى عرباض مى توان به حديثى كه احمد بن حنبل نقل كرده اشاره نمود:
عبداللّه، از پدرش، از عبدالرحمان بن مهدى، از معاويه ـ يعنى ابن صالح ـ از يونس بن سيف، از حرث بن زياد، از ابورهم نقل مى كند كه عرباض بن ساريه سلمى مى گويد: ماه رمضان بود. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله، ما را به سحرى دعوت مى كرد، از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: بياييد به سوى غذاى مبارك.
سپس شنيدم كه مى فرمود: خدايا! حساب و كتاب را به معاويه بياموز و او را از عذاب، نجات بخش.9
گرچه ابن قطّان به تضعيف اين حديث، بسنده كرده10 ولى بدون ترديد اين حديث، دروغ مسلّم است؛ زيرا در غير اين صورت، بايستى در صحاح ششگانه و ديگر كتاب ها، نقل مى شد و براى آن، بابى در مناقب معاويه باز مى گشت.
آرى، واقعيات، حقايق، براهين و اَسناد مختلف، اين حديث را تكذيب مى كند، ادله مستحكم كتاب و سنّت متقن نيز بر دروغ بودن اين حديث، صحّه مى گذارند؛ چرا كه اين ادله بر تحريم قتل نفس، تغيير احكام، ارتكاب محرّمات قطعى همانند فروش شراب و بُت، ميگسارى، ربا خوارى و محرّمات بى شمار ديگرى تأكيد مىورزند كه معاويه آن ها را براى خود مباح مى شمرد… .
بايد گفت كه عرباض در سرزمين شام، رحل اقامت افكند و چندى در حمص، شهر دشمنان دون پايه حضرت على عليه السلام، سكونت داشت… آن هم در شرايطى كه دروغ و افترا رواج فراوان يافته بود… از اين رو عرباض به منظور نزديكى به حكّام و دستيابى به جيفه دنيا، احاديثى را مى ساخت و به خدا و رسولش نسبت مى داد.

1 . تاريخ مدينة دمشق: 11 / 531.
2 . الإستيعاب: 3 / 308.
3 . الإصابة: 4 / 399، تحفة الأحوذى: 7 / 366.
4 . همان: 4 / 399، تهذيب التهذيب: 7 / 153.
5 . همان: 4 / 399، همان: 7 / 154.
6 . تاريخ مدينة دمشق: 11 / 532، تهذيب التهذيب: 7 / 153.
7 . همان: 11 / 534، أُسد الغابه: 3 / 557، الإصابه: 4 / 362.
8 . أُسد الغابة: 4 / 557.
9 . مسند احمد: 5 / 111، حديث 16702، عرباض بن ساريه.
10 . المغنى عن حمل الأسفار (چاپ شده در حاشيه احياء العلوم): 1 / 37.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *