4 . آيا كلمه «مَوْلى» در كلام عرب به معناى «اَوْلى» آمده است؟

4 . آيا كلمه «مَوْلى» در كلام عرب به معناى «اَوْلى» آمده است؟
اساسى ترين اشكال اهل سنّت بر دلالت «حديث غدير» اين است كه دلالت اين حديث بر مدّعاى شيعه وقتى تمام است كه كلمه «مَوْلى» ـ كه در حديث شريف آمده است ـ در استعمالات فصيح عرب به معناى «اَوْلى» آمده باشد.
پيرامون اين اشكال شيخ عبدالعزيز دهلوى، صاحب كتاب تحفه اثنا عشريّه مى نويسد: به اتّفاق اهل لغت، واژه «مَوْلى» به معناى «اَوْلى» استعمال نشده است. وى با اين ادّعا، «حديث غدير» را از دلالتش بر مدّعاى شيعه ساقط كرده و ادّعا مى كند كه هيچ يك از اهل لغت واژه «مولى» را به معناى «اولى» به كار نبرده اند.
ما با سه روش به عبدالعزيز دهلوى و همفكرانش پاسخ مى دهيم:
1 . حديث شريف غدير تنها با واژه «مَوْلى» نقل نشده است; بلكه با واژگانى هم چون: «ولىّ»، «امير» و مانند اين دو نيز آمده است كه پيش تر به آن ها اشاره شد.
2 . پيش تر تذكّر داديم كه
الحديثُ يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً;
برخى از حديث ها، برخى ديگر را تفسير و بيان مى نمايند. بنا بر اين بر فرض اين كه واژه «مَوْلى» در «حديث غدير» مبهم باشد، با استفاده از نقل هاى ديگر ابهامى كه آنان مدّعى هستند برطرف شده و در نتيجه، اشكال وارد بر حديث شريف منتفى خواهد شد.
3 . آن چه كه اساس و بنيان اشكال اهل سنّت را فرو مى ريزد اين است كه در قرآن كريم1 و احاديث صحيحى كه در كتاب هاى اهل تسنّن; از جمله صحيح بُخارى و صحيح مسلم موجود است واژه «مَوْلى»، به معناى «اَوْلى» به كار رفته است.
گفتنى است كه ورود در اين بحث به طور تفصيلى و در پرتو استدلال به قرآن، روايات، اشعار فصيح عرب و كاربردهاى ادبى زبان عرب به مجال وسيع ترى نياز دارد كه ما در اين مجال فقط به ذكر اسامى عدّه اى از بزرگان تفسير، لغت و ادب اهل تسنّن بسنده مى كنيم كه اينان تصريح كرده اند كه واژه «مَوْلى»، در لغت عرب، به معناى «اَوْلى» آمده است:
1 . ابوزيد انصارى، لغوى معروف;
2 . ابوعبيده بصرى (معمّر بن مثنّى);
3 . ابوالحسن اخفش;
4 . ابوالعبّاس ثعلب;
5 . ابوالعبّاس مُبرِّد;
6 . ابواسحاق زجّاج;
7 . ابوبكر بن انبارى;
8 . ابونصر جوهرى، نويسنده كتاب معروف صِحاح اللّغة;
9 . جار اللّه زمخشرى، نويسنده تفسير معروف كشّاف;
10 . حسين بَغَوى، نويسنده كتاب تفسير مصابيح السنّة;
11 . ابوالفرج ابن جوزى حنبلى;
12 . ناصرالدّين بيضاوى، نگارنده كتاب معروف تفسير بيضاوى;
13 . نَسَفى، نويسنده كتاب معروف تفسير نَسَفى;
14 . ابوالسّعود عمادى، نويسنده تفسير معروف ابوالسُّعود;
15 . شهاب الدّين خفاجى، صاحب حاشيه مفصّل بر تفسير بيضاوى;
هم چنين برخى از بزرگان لغت و ادب در توضيحاتى كه بر تفسير بيضاوى نوشته اند بر اين مطلب تصريح نموده اند. به نظر مى رسد كه تصريح همين مقدار از دانشمندان بزرگ اهل تسنّن در پاسخ به اين اشكال كافى است.
كوتاه سخن اين كه: واژه «مولى» در قرآن كريم به كار رفته و به «أولى» تفسير شده است، آن جا كه خداوند متعال مى فرمايد:
(هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصيرُ);2
جايگاه شما آتش است و همان شايسته شماست و چه بد جايگاهى است.
مفسّران در تفسير اين آيه گفته اند:
هى أولى بكم وبئس المصير;
آتش شايسته شماست و چه بد جايگاهى است.
البته در اين زمينه احاديث بسيارى رسيده است و اين مطلب در اشعار عربى فصيح نيز آمده و در واژگان لغويان نيز بيان شده است.3

1 . ر.ك صفحه 56 همين كتاب.
2 . سوره حديد: آيه 15.
3 . براى آگاهى بيشتر از موارد استعمال واژه «مَوْلى» به معناى «اَوْلى»، مى توانيد به كتاب: نفحات الأزهار فى خلاصة عبقات الانوار ـ بخش «حديث غدير» ـ مراجعه نماييد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *